هانیه یزدانی
هانیه یزدانی
خواندن ۴ دقیقه·۱۰ ماه پیش

هایلوک، نمونه یک زیر برند سازی دقیق و موفق


اگر تا به حال به فکر خرید و نصب دوبین های مدار بسته برای خانه یا محل کار خود بوده اید و یا با دوربین های مدار بسته و برند های آنان اندکی آشنایی دارید، بعید است که نام هایک ویژن به گوش شما نخورده باشد.

برند هایک ویژن یکی از محبوب ترین و معروف ترین برند های موجود در بازار دوربین های مدار بسته است. این برند با کیفیت و دوام و ماندگاری بالا، در کنار برند هایی همچون داهوآ و شیائومی، یکی از محبوب ترین برند های بازار دوربین های بسته است. با این حال، هایک ویژن با وجود کیفیت بالا، قیمت به نسبت بالا تری نیز در بین دوربین های تولیدی بازار دارد.

این بالا بودن قیمت، بخش بزرگی از بازار را از داشتن این دوربین ها محروم کرده بود. از همین رو، شرکت هایک ویژن یک راهبرد موثر را پیش گرفت؛ برند سازی. از دل این تصمیم، برند های لوک زاده شد. برند های لوک زاده شد تا بتواند دسته هایی از محصولات را با قیمت های اقتصادی تر به دست مصرف کنندگانی برساند که تصمیمی برای صرف هزینه بالا برای خریداری دوربین مدار بسته ندارند. این برند یکی از زیر برند های دوربین های هایک ویژن بوده و از همان کیفیت و دوام و ماندگاری برخوردار است.

برای اطلاع از قیمت و خرید دوربین هایک ویژن و دوربین هایلوک، میتوانید به وب سایت دوربین مارکت مراجعه فرمایید.

در دنیای تجارت بار ها ثابت شده داشتن زیر برند ها و زیر شاخه های متفاوت که هرکدام بتوانند گوشه ای از بازار هدف را به صورت تخصصی و موثر هدف قرار دهند، میتواند معجزه گر یک کسب و کار باشد. از آنجایی که در بحث تبلیغات، هدف گیری درست مخاطب با اشراف کامل بر نیاز ها و دغدغه های او، کلید موفقیت یک کمپین تبلیغاتی است، با ساخت زیر برند های اینچنینی، میتوانیم تبلیغات بسیار موثر تری نیز با توجه به نیاز های مخاطب داشته باشیم. بهترین مثال را برای این موضوع را میتوان شرکت هایویژن در نظر داشت. شرکت هایک ویژن توانست با تفکیک تولیدات اقتصادی و کم آپشن تر از محصولات گران قیمت تر با قابلیت های بیشتر، یک زیر برند معتبر و با کیفیت مختص قشر هدف خود ایجاد کند.

زیر برند دقیقا چیست

زیر برند یک شاخه جدا شده از برند اصلی یک کسب و کار است که برای هدف گرفتن بازاری خاص با مشتریانی خاص طراحی شده است. زیر برند همیشه با برند والد خود متکی بوده و از آن تاثیر میگیرد. زیر برند ها میتوانند رنگ سازمانی، لوگو و خصوصیات مختص به خود را داشته باشند. این تفاوت می تواند تا حدی باشد که ما قادر به درک ارتباط آن ها با برند های اصلی و والد نباشیم. یکی از بهترین مثال ها در این زمینه ارتباط برند Cocacola و Dasani است. در صورتی که از ارتباط این دو برند آگاه نباشیم، قادر به درک ارتباط بین این دو برند نخواهیم بود.

در مقابل، گروهی دیگر از زیر برند ها نیز میتوانند تم، ماهیت و نامی شبیه به برند اصلی خود و باقی زیر برند ها داشته باشند. به شکلی که با دیدن آن، شخص در اولین نگاه به یاد برند والد آن زیر برند بیفتد. زیر برندهای شرکت اپل همانند iwork، iphone، ipad همگی از این نوع هستند. همه این زیر برند ها با تم اسمی یکسان و لوگو یکسان، ما را به یاد برند اپل می اندازند.

زیر برند ها همچنین میتوانند صرفا یک ابزار برای تیم های بازاریابی شرکت ها باشند تا بتوانند از این طریق سلیقه و توقعات مشتریان خویش را تغییر دهند. زیر برند های لوک، یکی از بهترین مثال های برای این موضوع است. های لوک همان تولیدات برند هایک ویژن هستند اما با قیمت و آپشن های پایین تر. با این تفکیک موفق، مشتریان های لوک با پرداخت هزینه کمتر، دیگر توقعات آپشن و امکانات و کیفیت محصولات هایکویژن را نخواهند داشت. به این ترتیب، برند هایکویژن توانست با یک زیر برند سازی موفق، توقعات مشتریان خود را از محصولات ارزان تر خود، تا حد زیادی پایین بیاورد.

کلام آخر

در نتیجه، با توجه به موضوعات بالا، میتوان گفت زیر برند ها به نوعی نقش جدا کننده و نظم دهنده به کسب و کار ما هستند. با استفاده از زیر برند ها ما میتوانیم بدون اینکه آسیبی به موضوع و ماهیت برند اصلی ما برسد، موضوعات، خدمات و همچنین محصولات جدید تری را در کسب و کارمان به جوامع هدف خاصی ارائه کنیم.

برندکسب کار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید