سال1345 در شهر ساری دیده به جهان گشود . پس از تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و متوسطه در سن هفده سالگی و به صورت داوطلبانه به کردستان اعزام شد .
در تیرماه 1362 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد . پس از اعزام به جبهه ی جنوب به لشکر 25 کربلا رفت . در گردان حضرت مسلم(ع) به فرماندهی گروهان سلمان منصوب شد .
-----------
همراه سیدمجتبی و دونفر از پاسداران تیپ دوم لشکر 25 کربلا برای فراگیری آموزش پرش با چتر به دانشگاه امام حسین(ع) تهران اعزام شدیم ، آموزش تمام شد با اتوبوس در حال برگشتن به ساری بودیم که راننده ضبط ماشین را روشن و اقدام به پخش ترانه ی یک خواننده ی قبل انقلاب کرد. همه نگاه مان به سید بود که چه عکس العملی نشان خواهد داد ؟ از جایش برخواست و به آرامی در گوش راننده چیزی گفت :
راننده نگاهی به صورت مجتبی انداخت. وقتی نگاه آن دو به هم گره خورد ، سید لبخند زد . راننده ضبط را خاموش کرد و از سید خواست کنارش بنشیند . راننده آن قدر مریدش شده بود که ؛هر چیزی می خواست بخورد ، اول به سید تعارف می کرد . وقتی پیاده شدیم ، از سید پرسیدم به راننده چی گفتی که اعتراض نکرد و مرید تو شد ؟
بهش گفتم : « اگر نمی خواهی مادرم زهرا(س) از تو راضی باشد نوار را گوش کن .»
--------
روح شهید سید مجتبی علمدار بر اثر عارضه های به جا مانده از جنگ در غروب روز 11 دی 1357 در بیمارستان امام خمینی ساری برای همیشه از زمینیان فاصله گرفت و در عرش جای گرفت .
پیکر پاک و مطهر شهید در گلزار شهدای ساری به خاک سپرده شد .