آقا مهدی زین الدین متولد تهران -1338
پدرش، از کتاب فروش های بنام شهر بود. مبارز و اهل مطالعه. آن زمان که بصیرت، جزء گمشده زندگی ها بود، به اندازه خودش، سعی میکرد مردم را
آگاه کند. مهدی، فرزند بزرگ خانواده بود. او مبارزات و عالقه مندی پدر را در منفعل نبودن نسبت به مسائل جامعه میدید و همین باعث شد، قدم در راه
پدر بگذارد. در آن تب و تاب اما، مهدی از درسش غافل نبود. نتایج کنکور آمد. آن سال مهدی با کسب رتبه 4 کنکورتجربی، در رشته پزشکی شیراز
پذیرفته شد. همزمان به دلیل مبارزات بی وقفه پدر، او تبعید شد و این اتفاق، چنان آتشی در دل مهدی ایجاد کرد که ترجیح داد از دانشگاه انصراف بدهد
و سنگر پدر را خالی نگذارد. لذا این بار مهدی به جای پدر به کتاب فروشی میرفت و مردم را از حوادث موجود با روشنگری هایش، آگاه می نمود.
عطش مهدی در کسب علم خاموش شدنی نبود. او تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به فرانسه برود. امام )ره( نیز، آن زمان در فرانسه حضور داشتند.
مهدی از چهار دانشگاه فرانسه دعوتنامه دریافت کرد. اما چون مطیع حرف رهبر بود، در ایران ماند.
پس از آن، با نبوغی که داشت، در بخش اطالعات عملیات جنگ و بعد در فرماندهی لشگر 17 علی ابن ابی طالب، کمک های فراوانی به پیروزی در
عملیات ها کرد. عملیات خیبر در جزیره مجنون، میتوانست شکست بخورد. یا همینطور عملیات بیت المقدس...
اما مهدی بود که به لطف خدا توانست یک ایران را از آن مهلکه نجات دهد.
مهدی از بین دکتر مهدی زین الدین و شهید مهدی زین الدین، پیشوند زینت بخش شهید را انتخاب کرد و به قول خودش، این یک جهادِ اکبر بود.