فرهاد امین لو
فرهاد امین لو
خواندن ۷ دقیقه·۷ ماه پیش

اسطوره در بودیسم

اسطوره شناسی

اسطوره در بودیسم در سطوح مختلف فکری به منظور بیان نمادین و گاه شبه تاریخی به آموزه های دینی استفاده می شود. بودیسم با شرایط خاص خود پذیرفته شده است، به این معنا که بدون وجود بودایی که آنها را آشکار کند، حقایق ناشناخته باقی می مانند. تنها پس از اینکه انسان ها مکاشفه بودا را دریافت کردند، ظاهراً می توانند با تلاش خود ادامه دهند. این آموزه در مکاتب اولیه صریح بود، که در آن‌ها وحی هنوز از نظر تاریخی مرتبط با مأموریت شاکیامونی در جهان تصور می‌شد. به تدریج برخی از بودایی ها ایده مکاشفه مستمر و کمک لطف بودا را توسعه دادند که از حالت جلالی او از روشنگری فراتر از زمان ناشی می شد. بنابراین، اسطوره نسبتاً ساده اسطوره بزرگ بودا به سنت بسیار مفصل تر ماهایانا تبدیل شد.

پذیرش اساطیر، چه در مراحل اولیه و چه کاملاً توسعه یافته، عامل مهمی در توسعه بودیسم بوده است. بدون اسطوره‌شناسی غنی مرتبط با بودا، دین فرو می‌پاشد و چیزی جز یک شخصیت اسطوره‌زدایی شده و ظاهراً تاریخی باقی نمی‌ماند که «پناه بردن» در او منطقی نیست. او مانند بسیاری دیگر به زاهدی سرگردان هند باستان تبدیل می شود و جذابیت و رشد دین او توضیح کافی ندارد. بنابراین، ترکیب خارق‌العاده شاکیامونی تاریخی و اسطوره‌شناسی با او بود که دین بزرگی را که به بودیسم معروف است در مسیر تاریخی خود قرار داد.

در بودیسم اسطوره به طور مداوم در حذف دوم یا حتی سوم برای تقویت اسطوره بودا اولیه استفاده می شود. این فرم‌های فرعی شامل، برای مثال، داستان‌هایی درباره تلاوت شریعت بودایی بلافاصله پس از مرگ شاکیامونی، جزئیات زندگی قبلی او، و توصیف‌هایی از شش حوزه تولد دوباره است. برخی از سنت‌های بودایی این افسانه‌های فرعی را جدی‌تر از سایرین می‌گیرند، و در هر سنت نیز تفاوت‌هایی در میان پیروان فردی وجود دارد. اما، حتی برای آن دسته از بوداییانی که بیش از همه شک دارند، اسطوره های مرتبط با بودا و فعالیت نجات او محور و مفید باقی می مانند.

شاکیامونی در ادبیات و هنر

زندگی‌نامه‌های سنتی بودا شاکیامونی، همگی در نهایت از بازآرایی‌های فراقانونی اولیه هندی درباره گزارش‌های متعارف پراکنده قدیمی‌تر از اعمال بزرگ او ناشی می‌شوند. مشهورترین «بیوگرافی» هندی، آثار سانسکریت Mahavastu («داستان بزرگ»)، بوداچاریتا («گفتمان شاعرانه درباره اعمال بودا»)، و Lalitavistara («روایت مفصل در مورد ورزش [از») است. بودا]») زبان چینی Abhiniskramana-sutra («گفتمان در مورد حرکت به جلو»)، ترجمه شده از یک اصل هندی؛ و مقدمه پالی بر جاتاکاها، نیداناکانتا («تشریح ریشه ها»)، و همچنین تفسیر بوداوامسا («تواریخ بوداها»). این آثار اولیه برخاسته از سنت‌های قبلی هستند، و تعیین تاریخ نسخه‌های نهایی آن‌ها به هیچ وجه به تخمین سن واقعی یا اعتبار بسیاری از مطالب موجود در آنها کمک نمی‌کند. تنها چیزی که می توان گفت این است که این مطالب اساساً با اولین گزارش های متعارف متفرقه شناخته شده مطابقت دارد و این که پس از ارائه به صورت بیوگرافی، تنها تغییرات جزئی در نسخه های «ملی» داستان وجود دارد. داستان‌های بعدی سینهالی، تایلندی، میانماری (برمه‌ای) و کامبوجیایی، همگی بر اساس نسخه‌های قبلی پالی هستند. کره‌ای‌ها و ژاپنی‌ها گزارش‌های خود را مستقیماً از چینی‌ها گرفته‌اند، که به نوبه خود سنت‌های خود را از طریق آسیای مرکزی، از منابع هندی گرفته‌اند. تبتی ها نسخه های خود را از همان نسخه های قبلی هندی توسعه دادند. بیوگرافی شاکیامونی که توسط مورخ تبتی بوستون (1290-1364) در چوس بیونگ ("تاریخ بودیسم") گنجانده شده است، تنها با فهرست کردن آموزه های بعدی ماهایانا به عنوان بخشی از آموزه های شاکیامونی بر روی زمین، با دیگر روایت های سنتی متفاوت است. . در مجموع، وحدت تفاسیر اساطیری و شبه تاریخی از زندگی و مرگ بودای «تاریخی»، در هر کشور بودایی که بازگو شده باشد، چشمگیر باقی می ماند.

هسته حقیقت در ادعای بوداییان تراوادین سریلانکا و سرزمین اصلی آسیای جنوب شرقی مبنی بر نمایندگی «بودیسم اصیل» بدون تحریف از این واقعیت ناشی می شود که آنها به تشویق مشتاقانه اولیه شاکیامونی به عنوان یک و تنها بودای کنونی وفادار مانده اند. معافیت. اگر چه بوداهای دیگر از زمان بسیار قدیم به رسمیت شناخته شدند، اما توجه جامعه اولیه تقریباً منحصراً بر شخص و فعالیت های شاکیامونی متمرکز بود.

همه گزارش های متعارف اولیه در توصیف تجربه روشنگری شاکیامونی به عنوان یک پیروزی قطعی بر مارا، شرور، و در نتیجه دانشی سه گانه موافق هستند: تولدهای قبلی خودش، تولد و مرگ همه موجودات ذی شعور دیگر، و بینش نجات بخش که رهایی نهایی را از کل روند ناخوشایند به ارمغان می آورد. علاوه بر این، شاکیامونی در متون مورد تحسین ماهامونی («حکیم بزرگ») و بهاگاوات («خداوند») قرار گرفت، نه به این دلیل که او به یک حالت تعادل معنوی در زمینه وجود عادی دست یافت، بلکه به این دلیل که به وضعیت فرامادی نیروانا دست یافت. هیچ نشانه متنی وجود ندارد که نشان دهد پیروانش او را نوعی حکیم سقراطی می دانستند. برعکس، تصور می شد که او یک یوگی کامل است که دارای قدرت های معجزه آسا و بینش الهی، همراه با نگرانی فوق العاده برای پیشرفت معنوی دیگران است. بنابراین، از ابتدا وضعیت روشنگری یا بودا بودن او به عنوان لوکوتارا ("استعلایی") و به عنوان تجسم گذرا دانش مافوق جهان شناخته شد. شاکیامونی با اسطوره هندی پیش از بودایی ماهاپوروشا ("انسان بزرگ") شناسایی شد. به عنوان یک مرد بزرگ، او می توانست یک پادشاه جهانی شود، اما به جای آن شغل حتی بالاتری را انتخاب کرد که یک مرد بزرگ نیز برای آن آماده شده بود - شغل یک معلم دینی جهانی.

طبق یکی از متن های اولیه بسیار مهم، شاکیامونی به عنوان هفتمین نفر از یک سری بوداهای قبلی پذیرفته شد. ماهاویرا معاصر او، رهبر جین ها، با مجموعه مشابهی از 24 شخصیت بزرگ مذهبی مرتبط بود. ایده اساسی اسطوره ای نه در اعداد، بلکه در مفهوم یک اصل و نسب ضروری جامعه شناختی است. شاکیامونی مرتباً از عنوان تاتاگاتا به معنای «کسی که به این نتیجه رسیده است» برای اشاره به خود استفاده می‌کرده است. اگر اعتماد کامل او به دستاوردش نبود، بدون شک جنبش مذهبی او نیز با او از بین می رفت.

نه تنها بوداها در فواصل کم و بیش منظم ظاهر می شوند، بلکه ظهور نهایی هر بودا نقطه اوج یک سری کامل از زندگی های قبلی است که با پیشرفت تدریجی به سمت روشنگری مشخص می شود. این عقیده به خوبی با جهان بینی منطقه ای که بودیسم در آن سرچشمه گرفته است، مطابقت دارد، و ممکن است فرض شود که شاکیامونی خودش این را باور کرده است. در هر صورت، اولین سنت شناخته شده بودایی به یقین او را چنین معتقد معرفی می کرد. بر این اساس، بسیاری از داستان‌های وقایع زندگی قبلی او بسیار محبوب شدند، برخی از سنت‌های عامیانه مختلف برگرفته شده‌اند، و برخی دیگر طعم و مزه بودایی مشخص‌تری داشتند. این داستان ها نقش فوق العاده مهمی در آموزش و هنر بودایی داشته اند.

با این حال، اسطوره اساسی گاهی اوقات با اضافات بعدی تکمیل می شد. یکی از این موارد به مارا مربوط می شود، که نماینده نیروی شر معنوی بود که شاکیامونی از مقابله و غلبه بر آن آگاه بود. مارا به صراحت به عنوان Concupiscence و به عنوان Death شناخته می شود، دشمنان دوقلوی همه کسانی که برای رسیدن به حالت آرام و جاودانه نیروانا تلاش می کنند. در عین حال، مارا با شیاطین مختلف و ارواح شیطانی شناسایی می شود و متون معمولاً او را با این عبارات توصیف می کنند. پیروزی قطعی بر مارا، در هر سطح معنوی یا مردمی که بتوان آن را درک کرد، عنصری جدا نشدنی از اسطوره باقی می ماند. این به همان اندازه مهم است که اعتقادی که در سنت های اولیه همه بودایی ها به طور جهانی تأیید شده است، به دانایی مطلق و قدرت های معجزه آسای شاکیامونی.

از آنجایی که پیروان شاکیامونی به او به عنوان موجودی شگفت‌انگیز و به‌عنوان یک بودای متعالی علاقه داشتند، خاطرات تاریخی که در داستان به یادگار مانده، اتفاقی برای بازگویی چیزهایی مانند اعمال بزرگ زندگی‌های قبلی‌اش، تولد معجزه‌آسا در آخرین زندگی‌اش است. درام آخرین روشنگری او در حالی که زیر درخت پیپال نشسته بود، تصمیم حیرت انگیز او برای تغییر دین و نجات دیگران (که با اولین موعظه او در پارک گوزن ها در نزدیکی بنارس [بنارس] نمادین شد)، و آخرین مرگ او در کوشینارا.

اسطورهذنبودازندگیهندوستان
مربی تیم عملیاتی ورزشی آتش نشانی استان قزوین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید