تویوتومی هیدیوشی (1537-1598)، دومین متحد کننده بزرگ ژاپن
تویوتومی هیده یوشی داستانی سر به فلک کشیده داشت که از پسر یک دهقان شروع شد و برای اودا نوبوناگا صندل داشت. او ثابت کرد که یک جنگجوی باهوش و خوب است و به یکی از بزرگترین ژنرال های نوبوناگا تبدیل شد. او تنها 11 روز پس از مرگ اربابش انتقام گرفت و آکچی میتسوهید را کشت.
رؤسای قبیله اودا با این ایده که هیدیوشی در مقام استاد سابق خود قرار گیرد، مخالفت کردند، زیرا او بخشی از خانواده اودا نبود. برای رفع این مشکل، هیدیوشی پسر نوزاد نوبوناگا را عمدا به عنوان رهبر جدید منصوب کرد و سپس نیروهای کاتسوئی، رئیس قبیله اودا را نابود کرد. بعداً او خود را رئیس قبیله اودا اعلام کرد و شروع به حکومت بر بزرگترین قلمرو ژاپن کرد.
در سال 1583، هیدیوشی دستور ساخت بزرگترین قلعه ژاپن در آن زمان را صادر کرد: قلعه اوزاکا. دایمیوهای هر منطقه با یکدیگر به رقابت می پرداختند و سنگ های بزرگی را حمل می کردند تا از آن برای قلعه استفاده کنند و این نشان از وفاداری آنها به هیده یوشی بود.
در سالهای بعد، هیده یوشی جزیره شیکوکو و جزیره کیوشو و قلعه اوداوارا در ادو، توکیو امروزی را در سال 1590 فتح کرد. این اقدامات منجر به تحقق هدف نوبوناگا برای متحد کردن ژاپن تحت یک قانون شد - و با این وجود توسط این کشور محقق شد. پسر یک دهقان
با وجود دستاوردهایش، امپراتور هیدیوشی را به عنوان شوگان منصوب نکرد، زیرا او به قبیله میناموتو تعلق نداشت.
هیدیوشی در سال 1586 قانونی را به عنوان وزیر بزرگ وضع کرد که به غیر از سامورایی ها از حمل سلاح، مصادره شمشیرها و ذوب کردن آنها در مجسمه بودا منع می کرد. او همچنین مخالف مسیحیت بود و 26 مبلغ و نوکیشان ژاپنی را در ناکازاکی کشت تا از تغییر دین بیشتر جلوگیری کند.
هیده یوشی همچنین از سن نو ریکیو، بنیانگذار مراسم چای و یکی از نزدیک ترین دوستان هیده یوشی، خواست که سپپوکو انجام دهد، دلیلی که ما امروز هنوز نمی دانیم.
تویوتومی هیدیوشی تهاجماتی را برای عبور چین از طریق شبه جزیره کره در سال های 1592 و 1597 آغاز کرد. هر دو کمپین، اگرچه در تصرف شبه جزیره موفق بودند، هرگز به سرزمین اصلی چین نرسیدند. با این حال، مسیرهایی که در آن زمان طی می شد، در سال 1931 در زمان اشغال کره توسط ژاپنی ها مورد استفاده قرار گرفت.
هیده یوشی فرزندی نداشت که پس از او سرپرستی کند، بنابراین برادرزاده خود را به عنوان وارث خود منصوب کرد. اما او سرانجام 5 سال قبل از مرگش در سال 1598 صاحب یک پسر شد. برای اطمینان از اینکه پسرش حکومت خواهد کرد، برادرزاده و بسیاری از اعضای خانواده اش از جمله زنان و کودکان را کشت.
او قبل از مرگ، شورای پنج نفری را تشکیل داد تا به طور موقت بر ژاپن حکومت کنند تا پسر 5 ساله اش بزرگ شود. این شورا متشکل از 5 ژنرال از جمله ایه یاسو قول داد از پسرش محافظت کند و در آینده از حکومت او اطاعت کند.