قدرت شکست
وقتی در زندگی شکست می خورید، اولین واکنش شما چیست؟ شما امیدوارید که دیگر هیچ کس به شما نگاه نکند. درسته؟
خرابی ها بیشتر مانند چاله های جاده هستند: بعد از یک نقطه دقیقاً می دانید که لاستیک های وسیله نقلیه خود را به کجا هدایت نکنید. تا زمانی که از تجربه انجام کارهای دیگری درس نگرفته باشید.
از توماس ادیسون نقل شده است که میگوید: «من ۱۰۰۰ بار شکست نخوردهام. من با موفقیت 1000 راه را برای درست نکردن لامپ کشف کرده ام. این نقل قول نه تنها این واقعیت را ثابت می کند که شکست به هیچ وجه پایین تر از موفقیت نیست، بلکه می گوید ممکن است این دو با هم همخوانی داشته باشند. شکست یک شمشیر دو لبه است. مردم را از زندگی رویاهایشان باز می دارد و دلیل این است که مردم به دنبال کارهایی بروند که از آنها متنفرند. آنها از شکست میترسند و عنصری از شک به خود دارند که حتی میتوان آن را ترک کرد. اگر یک رابطه شکست خورده را با عزیزانمان ترک کنیم، به جای اینکه برای بهبود خودمان تلاش کنیم تا اشتباهاتی را که در غیر این صورت می تواند منجر به شکستی مشابه در آینده شود، تکرار نکنیم، احساس تضعیف، دلسردی و کم ارزش شدن می کنیم.
از دوران کودکی ما به ما در مورد شکست به عنوان یک تجربه منفی آموزش داده می شود و در اوایل ورود به سیستم آموزشی شکست به دانش آموزان می گوید که اگر در یک درس / یک نمره یا یک ترم مردود شوند به عنوان یک شکست در زندگی شناخته می شوند. متأسفانه ما شکست را به شدت محکوم می کنیم و موقعیت اجتماعی را برای آن قائل هستیم و به آن انگ می دهیم. اغلب از ما خواسته میشود که از چنین افرادی دوری کنیم، انگار که بودن در کنار آنها مانند ارتکاب جرم است.
اما، شکست کلید دستیابی به موفقیت عظیم در هر زمینه ای از زندگی است. باید درک کرد که شکست یک سرمایه است و در صورت استفاده صحیح می تواند ما را به سمت دستیابی به موفقیت عظیم سوق دهد. هیچ کس این را بهتر از یکی از موفق ترین بازیگران هالیوود، ویل اسمیت، نمی داند که با شور و شوق در مورد چگونگی استفاده از شکست برای موفقیت در زندگی صحبت می کند. «وقتی به باشگاه می روی و ورزش می کنی، به دنبال شکست می گردی. او میگوید: «شما میخواهید ماهیچههای خود را به نقطهای برسانید که به شکست برسید، زیرا اینجاست که انطباق و رشد در آنجاست.» او میگوید: «تمرین شکست کنترلشده است.»
با این حال، درس نگرفتن از شکست و اطمینان از تکرار نشدن آنها جرم است. اگر یک اشتباه مرتکب شوید، عفو می شود، اما اگر آن را ادامه دهید، دیگر کسی به شما علاقه ای ندارد و در نهایت احترام را از دست می دهید. صدها داستان در اطراف شما وجود دارد که روح انسان می تواند انجام دهد. شکست یک دشمن نیست، شکست کشنده نیست، پس از آن نترسید زیرا هر چه بیشتر از آن بترسید، بیشتر آن را جذب می کنید.
شکست گاهی اوقات میتواند شما را به سمت بهتر شدن از آنچه اگر شکست نمیخوردید سوق دهد و بنابراین شما را به مسیری عالی هدایت میکند. تعالی به همان اندازه که بدانیم چگونه شکست نخوریم به همان اندازه که بدانیم چگونه موفق شویم. از این رو اگر در دانستن اینکه چگونه شکست نخورید برجسته باشید، به تدریج راه به سوی عظمت باز می شود و موفق می شوید. این امر مستلزم تمرین قضاوت صحیح و کاربرد یادگیری است.
من معتقدم که قضاوت صحیح برای غلبه بر شکست از یادگیری با تجربیات متنوع در زندگی ناشی می شود. این تجربیات ممکن است شامل تصمیم گیری ضعیف و همچنین انواع مختلف اشتباهات باشد. در نهایت ما را به سمت اصلاح، قضاوت و تصمیمگیری بهتر سوق میدهد که اگر با احتیاط عمل کنیم، به ثابتی دائمی در زندگی تبدیل میشود. افراد بسیار زیادی در انکار باقی می مانند و تقصیر را به گردن دیگران می اندازند. لحظه ای که مسئولیت شکست بر عهده می گیرد، زمانی است که فرآیند یادگیری آغاز می شود. وقتی اشتباهات خود را قبل از تذکر می پذیرید، زمانی است که پیشرفت یادگیری خود را تسریع می کنید. هر چیزی که در زندگی با آن مواجه می شویم، درس های ارزشمندی به ما می دهد. نه تنها می توانید از تجربیات خود یاد بگیرید، بلکه از تجربیات افرادی که در اطراف خود هستید نیز می توانید یاد بگیرید. گاهی اوقات اینها می توانند به عنوان معنی دارترین درس ها عمل کنند زیرا به شما امکان می دهد رفتارها را از نقطه نظر عینی مشاهده کنید.
موفقیت حاصل تلاش زیاد، آمادگی، پشتکار و اعتماد به نفس بیوقفه است. از سوی دیگر، شکست ناشی از فقدان این خصوصیات است. شکست عدم موفقیت است، اما همچنین وسیله ای برای رسیدن به هدف نیست، بلکه فرصتی برای یادگیری از درون است. همه در مقطعی از زندگی خود شکست می خورند زیرا هیچ موقعیت عملی در زندگی وجود ندارد که شکست غیرممکن باشد.
چیزی که بیش از همه مهم است این است که به سمت جلو حرکت کنید و هرگز از تلاش برای موفقیت به جای ترس از شکست دست نکشید.