هنرهای رزمی وایکینگ: آموزش جنگجویان
در اوایل قرون وسطی، وایکینگ ها یکی از معدود گروه های جنگجو به حساب می آمدند که می توانستند ترس را در دل مسافران القا کنند.
طبیعت خشن آنها، همراه با حملات بی وقفه آنها، آنها را به تهدیدی جدی برای بازرگانان خارجی و خانواده سلطنتی تبدیل کرد.
با این حال، وایکینگها نه تنها بهعنوان غارتگری شناخته میشدند که در حقیقت فقط از فکر یک نبرد آتی هیجانزده میشدند، بلکه بیشتر توان نظامی آنها از ساعتها کار سخت، تمرین بدنی و جنگ ناشی میشد.
وایکینگها یک رژیم آموزشی داشتند که به آنها اجازه میداد نظم و انضباط شدیدی را در بین صفوف خود حفظ کنند و در استفاده از سلاح در هنگام آماده شدن برای نبرد برتری داشته باشند.
در اینجا یک کد جنگجوی معمولی برای یک وایکینگ معمولی به نظر می رسد:
رژیم آموزشی
بزرگترین راز استقامت وایکینگها، تکنیکهای آمادهسازی سخت و آموزش آنها برای آماده کردن آنها برای نبرد بود.
با این حال، پریدن از کشتی ها و یادگیری سرودهای نبرد تنها بخش کوچکی از کاری بود که وایکینگ ها می توانستند انجام دهند تا ثابت کنند در زمینه نظامی پیشگام هستند.
استفاده از اسلحه یک سرگرمی معمولی بود، هیچ تفاوتی با شکل دهی یا ایروبیک که علاقه مندان به ورزش امروزی انجام می دهند، و مبارزه با یک شریک در یک نبرد ساختگی در حالی که تبر یا شمشیر در دست گرفته بود، سرگرمی معمول بود.
اگر یک گروه وایکینگ خاص کار با سلاح های برد مانند کمان و کمان را ترجیح می داد، برای تمرین هدف روزانه، نقطه ای دور از محل سکونت خود را انتخاب می کرد.
کسانی که مبارزات چالش برانگیزی در انتظارشان بود به خدایان دعا میکردند تا نتیجهای موفقیتآمیز داشته باشند و تکنیکهای جنگی را برای شکست دادن رقبای خود طراحی کنند، مانند ایجاد آرایشهای جدید و حفاری با استفاده از سپر و نیزه.
استقامت بدنی
قبل از اینکه اعضای یک قبیله وایکینگها بتوانند برای نشان دادن مهارتهای خود به هر نوع هنر رزمی بپردازند، ابتدا باید شکل میگرفتند.
با توجه به ماهیت طاقت فرسا دریانوردی با کشتی های بلند یا دست زدن به سلاح های آنها، وایکینگ ها باید سطح بالایی از آمادگی فیزیکی را نشان می دادند.
هنگامی که به دیگر شهرها و شهرکها حمله نمیکردند، اغلب در حال انجام فعالیتهایی مانند بلند کردن وزنههای سنگین و شروع مبارزات بازیگوش دیده میشدند.
همه اینها مستلزم این بود که مردم نوردیک در اوایل قرون وسطی در شرایط فیزیکی عالی قرار داشته باشند.
در واقع، با توجه به تعداد دفعاتی که وایکینگ ها مجبور بودند پیاده روی می کردند و ساعت های طولانی را که در محاصره آب تحمل می کردند، مهارت هایی مانند دویدن و شنا به اندازه دانستن اصول اولیه هنرهای رزمی و مبارزه مهم تلقی می شدند.
جنگجویان جوان پس از اینکه سبک های مختلف مبارزه را آموختند، سرانجام توانستند تسلط خود را بر معروف ترین رسم کشتی وایکینگ ها آغاز کنند.
سنت کشتی
گلیما شکلی افسانه ای از هنرهای رزمی است که به عنوان نوعی دفاع شخصی و مبارزه به وجود آمد.
اگرچه در دوران مدرن عمدتاً دفاع شخصی را هدف قرار می دهد و شامل پرتاب کردن حریف به زمین با استفاده از تکنیک های مختلف به جای زور وحشیانه است، وایکینگ های قدیم به ویژه به Combat Glimaعلاقه داشتند.
مبارزه با گلیما پایه و اساس تخصص کشتی وایکینگ ها در نظر گرفته می شد و شامل لگد زدن، پرتاب کردن، مسدود کردن و خفه کردن یکدیگر توسط حریفان بود تا اینکه یکی از آنها شکست خورده به زمین افتاد.
با وجود ساختار کمتری نسبت به هنرهای رزمی شرقی آن زمان، گلیما به قبیله وایکینگ ها اجازه داد تا از انواع تکنیک های انسداد و درد برای پیشی گرفتن از دشمنان خود استفاده کنند.
آنها همچنین باید میدانستند که چگونه در نبردهای غیرمسلح و مسلح، از جمله دانش جنگ با چاقو، جنگ با تبر، نیزهزنی، و جنگ با شمشیر، سرآمد باشند، در صورتی که دشمنان آنها کاملاً برای نبرد آماده میشدند و باید سریع عمل میکردند.
گلیما هیچ محدودیت یا قوانین سختی برای رزمندگان نداشت و انتظار میرفت که همه مبارزان بر روشهای کشتی تهاجمی و تدافعی که توسط بزرگانشان به آنها آموزش داده شده بود، تسلط داشته باشند.
گلیما باید روزانه تمرین می شد و شرایط نامساعد آب و هوایی بهانه ای برای ماندن در خانه نبود.
جنگجویان مغرور مجبور بودند در میان کولاک و طوفان که در قرون وسطی اسکاندیناوی آن زمان رایج بود مبارزه کنند.
توانایی مقاومت در برابر حمله در شرایط آب و هوایی خاص به این معنی بود که جنگجویان وایکینگ برای نبرد آماده بودند و برای تقویت مهارت های خود نیازی به آموزش اضافی نداشتند.
استفاده از سلاح
گلیما به عنوان یک نوع هنر رزمی که در آن زمان در بین رزمندگان رایج بود، بدون ادغام سلاح در جلسات آموزشی امکان پذیر نبود.
در حالی که شمشیرها به طور گسترده برای حمله و دفاع استفاده می شد، دانستن نحوه استفاده از نیزه یا ایجاد یک سپر برای محافظت از خود در برابر دشمن نیز بخشی از مطالعات هنرهای رزمی وایکینگ ها بود.
سلاح هایی که وایکینگ ها در آن دوران در اختیار داشتند، ماهیت جنگجویانه و جنگجوی آنها را کاملاً منعکس می کرد و وضعیت آنها را به عنوان مهاجمان و دریانوردانی که مسافت های طولانی را طی می کردند تأیید می کرد.
در حالی که شمشیرها در کل جامعه وایکینگ ها معنای مقدسی داشتند، کسانی که هنر گلیما را به کمال رساندند می دانستند که تبرها و نیزه ها را می توان در نبردهای نزدیک و به عنوان بخشی از تاکتیک های مانور هنگام ترکیب با دیوارهای سپر در برابر ارتش مهاجم استفاده کرد.