15 درس زندگی از کنفوسیوس
کنفوسیوس (کونگ فو تزو)، معلم، فیلسوف و سیاستمدار چینی، در زمانی زندگی می کرد که سلسله ژو بر چین حکومت می کرد. با الهام از ماه های تابستان، آموزه های او به عنوان کنفوسیوس شناخته می شود و فلسفه و اخلاق مردم چین و فراتر از آن را برای هزاران سال شکل داده است. آیین کنفوسیوس برای بیش از 2000 سال بر رهبری، اخلاق و ساختار خانواده بسیاری از کشورهای آسیایی تأثیر گذاشته است و هزاران نفر دیگر به مطالعه آثار او ادامه می دهند.
درس 1: اهمیت یادگیری مستمر و خودسازی
کنفوسیوس در تشویق مردم به جستجوی یادگیری مستمر در طول زندگی خود گفت: «آنچه بدون فکر یاد می گیرید به زودی از ذهن شما پاک می شود. آنچه با تفکر یاد می گیرید باقی می ماند. اگر فکر کنید کاری نمی توانید انجام دهید. عملاً این بدان معناست که اگر می خواهیم در اهداف و برنامه های خود موفق شویم، باید اصطلاحاتی مانند "یادگیری" یا "فکر کردن" را به آن اضافه کنیم. وقتی از چینی به زبان های دیگر ترجمه می شود، مصنوعی یا عجیب به نظر می رسد. فیلسوف چینی منگزی، شاگرد کنفوسیوس، مردی را مثال زد که نامهها و هدایایی را از کسانی که به او کمک کرده بود جمعآوری میکرد، اما باز نمیگذاشت و به دیگران هشدار داد که از او پیروی نکنند.
درس 2: صداقت و شخصیت اخلاقی
فضیلت و درستی از مهم ترین دغدغه های کنفوسیوس بود. او تعلیم داد که انسان ها باید خود را وقف پرورش شخصیت اخلاقی خود و سرمشق ساختن آن برای دیگران در طول زندگی خود کنند. او معتقد بود که صداقت شخصی واقعی و رفتار اصولی می تواند درنده خویی فرد را کاهش دهد و به مرور زمان جهان را بهتر و عادلانه تر کند.
درس 3: احترام و تقوا
احترام به سلسله مراتب خانواده و جامعه هسته اصلی آیین کنفوسیوس است. کنفوسیوس توصیه کرد که این امر از طریق تقوا و سپاسگزاری از بزرگان و مافوقان به عنوان مبنای نظم جهان حاصل می شود. سعی کنید به والدین، معلمان و مربیان خود احترام بگذارید و با دیگران همانگونه رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار کنند.
درس 4: هماهنگی و تعادل در روابط
کنفوسیوس در مورد ارزش میانگین طلایی، نیاز به اجتناب از افراط و یافتن تعادل صحبت می کند. این شیوه ارتباط با دیگران در زندگی و کار ما به حفظ تعادل کمک می کند. اگر با تضاد منافع مواجه شدیم، باید بتوانیم مصالحه کنیم تا رابطه خود را با طرف مقابل در تعادل نگه داریم. ما باید هماهنگی را در روابط خود با دیگران ایجاد کنیم، نه اینکه برای هر کاری که انجام می دهند از آنها ایراد بگیریم.
درس 5: قدرت فروتنی و خودآگاهی
فروتنی و خود خواری می تواند نشان دهد که فرد از محدودیت های خود آگاه است - چارچوب ذهنی که امکان بهبود مستمر خود را فراهم می کند: کنفوسیوس گفت: "دانش واقعی یعنی دانستن میزان نادانی خود". «وقتی میزان جهل خود را بدانید، دیگر جایگاه خود را در الهیات و فلسفه نخواهید گرفت.» مهمتر از همه، فروتنی به عنوان نگرش به خود متفکر و صلح آمیز تلقی می شد. این آرمان فراتر از افسانه مردانگی خشن و دکارتی «cogito ergo sum» دنیای غرب است. فروتنی می تواند فرد را قادر سازد تا از نقاط قوت و ضعف خود قدردانی کند و در نتیجه به پیشرفت خود ادامه دهد و در عین حال با دیگران همدلی بیشتری داشته باشد.
درس 6: همدلی و درک دیگران
یکی از سادهترین و در عین حال قدرتمندترین نسخههای قانون طلایی، نسخهای است که فیلسوف چینی کنفوسیوس بیان کرده است: «آنچه را که نمیخواهید با خودتان انجام شود، با دیگران انجام ندهید». کفشها و آنطور که دوست داریم با ما رفتار کنند با آنها رفتار کنیم. ما که از استفاده گسترده از قانون طلایی سود بردهایم، در نتیجه، خود را در روابط قویتر و مراقبتکنندهتری یافتهایم.
درس 7: اهمیت آموزش و مربیگری
کنفوسیوس که همیشه معلم بود، پیمودن مسیر ایجاد یادگیری و حسن نیت را تشویق می کرد. برای او، یادگیری از کسانی که قبل از ما آمدهاند و به اشتراک گذاشتن آنچه به دست آوردهایم با کسانی که بعد از ما آمدهاند، کلید حفظ خودمان است. ما بهتر است از او پیروی کنیم، تجربیات یادگیری خود را جستجو کنیم، و درس های آموخته شده خود را با عزیزان خود به اشتراک بگذاریم و آنها را در ادامه این روند مشارکت دهیم.
درس 8: رهبری و حکمرانی خوب
اما کنفوسیوس معنای رهبر خوب بودن و خوب حکومت کردن را توضیح داد: او بیان کرد که رهبران چگونه باید خود را در جهان جمع کنند و چگونه باید در مورد کسانی که بر آنها حکومت می کنند فکر و عمل کنند. به عقیده کنفوسیوس، رهبران باید برای کسانی که رهبری می کنند الگو و الگو باشند. آنها باید خود را وقف رفاه رعایای خود کنند. آنها باید از دل خود با احساس شفقت و خردمندی حکومت کنند. به عنوان افراد، میتوانیم این ایدهها را در حوزه نفوذ محدودی که بهطور اجتنابناپذیر داریم و بهطور منطقی نمیتوانیم بدون آن عمل کنیم. برای زندگی و تلاش برای خدمت بر اساس استانداردهای کنفوسیوس در خانواده، محل کار یا اجتماع، نیازی به سیاستمدار یا پادشاه شدن نیست.
درس 9: صداقت و امانت
یکی از آموزه های اصلی کنفوسیوس این بود که اگر می خواهید به درستی مورد اعتماد کسی باشید، باید به قول خود وفادار باشید و به آنچه می گویید صادق باشید. او نوشت: اخلاص راه بهشت است. اخلاص را علم می گویند. رسیدن به اخلاص راه مردان است.» اگر به قول خود وفادار بمانید، میتوانیم با شما ارتباط عمیق و پایدار برقرار کنیم و اعتمادی را ایجاد کنیم که برای شکوفایی ما حیاتی است.
درس 10: صبر و استقامت
اگر کنفوسیوس دانش روانشناسی مدرن را داشت، تأکید می کرد که شخصیت می تواند از طریق پشتکار و صبر در برابر موانع مهم مقاومت کند. او بر لزوم ماندن در مسیر، هر چه ممکن است، تاکید میکرد و مشکلات را بهعنوان پلههای مفیدی به سوی غنیسازی شخصی تلقی میکرد. از طریق صبر، زمانی که به اهداف خود ضربه می زنیم، می توانیم پاداش های بیشتری را به شیوه ای دلپذیرتر دریافت کنیم.
درس 11: ارزش آداب و سنن
آیینها در عمل کنفوسیوس برجسته بودند، زیرا اعتقاد بر این بود که با احترام به گذشته به پرورش فضیلت و ارتقای انسجام اجتماعی کمک میکنند. هنگامی که ما داوطلبانه در آیینهای معنادار به دیگران ملحق میشویم، احساس عمیقتری از ارتباط اجتماعی با سایر شرکتکنندگان به دست میآوریم. هیچ راه ظریف و زیبایی برای روشن کردن این روند جز با آیین های قدیمی روزه و عید پاک وجود ندارد. از طریق شرکت در این آیینها، که به گذشتههای دور بازمیگردد، با ارج نهادن به مجموعهای از سنتهایی که گرامی میداریم، زندگی خود را ارتقا میدهیم.
درس 12: خیرخواهی و شفقت
کنفوسیوس گفت: "مهربانی و توجه به دیگران در درجه اول اهمیت قرار دارد." یک جمهوری واقعاً متمدن بشر بدون مردمی خیرخواه و دلسوز هرگز موفق نخواهد شد. او گفت: "پرورش مداوم حسن نیت همدلانه، نگرانی مداوم برای رفاه دیگران، همان چیزی است که انسانیت را تشکیل می دهد." دوری کن، آدم بهتری، و دنیا جای بهتری خواهد شد.
درس 13: تعقیب حکمت و حقیقت
یادگیری و درک در اخلاق کنفوسیوس محور بود - طبق گزارش ها، او گفت: «امپراتوری در دوراهی نهفته است، و در چهار راه، چهار چیز وجود دارد: حاکمی که مربی است، استادی که معلم است، پدری که عاشق است و دوستی که از همین چیز لذت می برد. او دانش آموزان خود را تشویق می کرد که به دنبال حقیقت باشند و از آنچه در مورد جهان یاد گرفته اند به خوبی استفاده کنند. این تعقیب مادام العمر برای خرد، درک و کیفیت زندگی را به ارمغان می آورد. هرچه بیشتر درباره جهان و خودمان بدانیم، تصمیماتمان بهتر است.
درس 14: تصحیح نام ها و صحبت کردن دقیق
«تصحیح نام ها» یکی از هنرهای شش گانه معروف کنفوسیوس است که دارای تحصیلات گسترده ای است که اعطای مدرک دانش پژوه برای آن تضمین می کرد و در طول تاریخ با خود کنفوسیوس یکی شده است. یکی از مکانهای خوب برای شروع، اصرار استاد بر اصلاح نامها است – اینکه در آنچه میگویید واضح باشید و مطمئن شوید که دیگران از کلمه درست در جای مناسب استفاده میکنند. هنوز هم امروز به طور کامل عمل می کند، دستور بسیار عملی توسط استاد به شاگردش زی گونگ ارائه شد: اگر همه در ایالت یانگ لیچی را پیتایا و پیتایا را میوه لیچی بنامند، پیمانکاران می دانند که اگر رئیس ایالت مشاور «پیتایا» را پیشنهاد میکند، این واقعاً یک میوه لیچی است و نه پیتایا که قرار است تحویل دهند. تابوهای شفاهی یا توجه به آنچه که شخص میگوید یا مخاطب شماست، میتواند به برقراری روابط از پایه کمک کند و از بروز درگیریهای بیمعنایی در مدارهای توضیحی جلوگیری کند.
درس 15: هنر تأمل و خودآزمایی
کنفوسیوس گفت: «در 50 سالگی ارزشهایم را پیدا کرده بودم. در 70 سالگی، من قبلاً آنها را رها کرده بودم.» چگونه او به این درک رسید؟ او خود و شاگردانش را برای رسیدن به آن نقطه چه کاری ساخت؟ کنفوسیوس از دانشآموزانش خواست که تقریباً هر روز سؤالات سختی درباره رفتار و انگیزههای خود بپرسند. او معتقد بود که با خودآزمایی منظم، پرسشگری مؤثر و پذیرش صداهای دیگر، ما به رویدادها و خواسته های اغلب دشوار زندگی خود پاسخ می دهیم.