فائزه حنیف‌زاده
فائزه حنیف‌زاده
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

۳ حوزه بسیار مهم اسکیل یک کسب‌وکار


ایجاد کسب و کار مخاطره آمیز جدید، در بخش اعظم ادبیات کارآفرینی به عنوان یک فرایند و یک فعالیت فرد محور که نیازمند درگیر شدن فرد به منظور کسب نتیجه است، پذیرفته شده است . با وجود اهمیت کسب وکارهای نوپا، نرخ کسب­ وکارهایی که موفق به خارج شدن از فاز استارت­آپ و تشکیل شرکت و اسکیل میشوند، بسیار اندک است. طبق تحقیقی که در مدرسه کسب وکار هاروارد صورت گرفت، 75درصد از استارت­آپ­ها شکست میخورند.

تحقیقات محققان در خصوص اینکه چرا برخی از استارت­آپ­ها در به واقعیت تبدیل کردن ایده­ های کسب­ وکار خود موفق تر عمل می­کنند، رشد چشمگیری داشته است با وجود رشد تعداد استارت­آپ­ها و شرکتهای دانش بنیان راه اندازی شده در سال­های اخیر، طبق آمار مرکز کسب­ وکارهای نوپای فاوا، تنها هشت درصد از کسب­ وکارهای فناوری اطلاعات در ایران، عمر بیش از سه سال دارند. این مساله این سوال را به ذهن میاندازه که چرا اکثر استارت­آپ­ها نمی توانند به منظور بقاء خود اسکیل نمایند و از فاز استارت­آپی خارج شوند؟

طبق گزارش اکوسیستم استارت­آپ جهانی هفتاد درصد استارت­آپ­ها به دلیل مقیاس­ پذیری ، اسکیل پیش از بلوغ شکست می­خورند. مقیاس­ پذیری در ادبیات فناوری برای نشان دادن توانایی یک سیستم برای مقابله با مقدار زیادی از حجم کار بکار می رود.

اما اخیرا با تعریف پتانسیل رشد یک شرکت از طریق صرفه جویی ناشی از مقیاس، وارد حوزه کسب­وکار شده است. اصطلاح "Scale-Up Companies" با ""Scale-Ups را برای استارتآپ­هایی که از فاز اکتشافی اولیه خود عبور کرده اند، خدمت یا محصول اولیه خود و بخش بازار خود را پیدا کرده اند و در حال ورود به یک فاز رشد (ورود به مرحله اسکیل ­آپ) هستند که در آن به دنبال رسوخ در بازار اصلی هستند، بکار می­برند.

مقیاس­ پذیری را به عنوان یکی از مهمترین عوامل در موفقیت یک استارت­آپ معرفی می­کند. وی یک استارت­آپ را یک تیم یا سازمان موقت که به دنبال یک مدل کسب­ وکار تکرارپذیر، سودآور و مقیاس­ پذیر است، تعریف می­کند.

مقیاس پذیری پیش از وقوع ( اسکیل زودرس) به معنی صرف هزینه های اضافی(نظیر استخدام پرسنل فروش، بازاریابی پر هزینه، کامل کردن محصول، اجاره دفتر) پیش از رسیدن به تناسب محصول/بازار است.

اسکیل­ آپ بازه­ ای است که در آن یک استارت­آپ منابع موجود و منابع دیگران را به گونه­ ای مورد استفاده قرار می دهد که بدون ایجاد موانع زیرساختی، استخدام کارکنان و مسائل مربوط به پشتیبانی از مشتری، بتواند منجر به رشد نمایی آن شود .مقیاس­ پذیری به ویژه برای استارت­آپ­هایی که در کشورهای در حال توسعه قرار دارند، اهمیت شایانی دارد زیرا بازارهای عامل در چنین محیط­هایی کامل نیستند و عاملان با هزینه­ های مبادله بیشتری مواجه هستند.

گذار از یک استارت­آپ به یک کسب­ وکار بالغ نیازمند عبور از مراحل مختلف است که منجر به تغییرات اساسی در عملیات کسب­ وکار می­ گردد. در حالیکه ابزارهای زیادی برای چگونگی توسعه یک کسب­ وکار وجود دارند اما برای مدیریت فرایند اسکیل کسب وکار و رشد استارت­آپ به صورت نمایی و سیستماتیک، ابزارهای زیادی وجود ندارند.

هنگامی که یک مدل کسب­ وکار توسعه داده شد و مورد اعتبارسنجی قرار گرفت، نوبت به اسکیل کسب­ وکار می­رسد. یکی از چالش­های اصلی برای مدیران کسب­ وکارها ، مدیریت گذار به مرحه اسکیل­ آپ است. در این مرحله یک استارت­آپ به محصول خود و مدل کسب­وکار خود رسیده است و بسیاری از ناشناخته­ های دیگر باید شفاف شوند. میزان عدم قطعیت و به دنبال آن استفاده از وظایف مدیریت کارآفرینانه خالص نیز کاهش می­یابد.

تمرکز به سوی استفاده از اصول مدیریت سنتی­تر با تمرکز بر اجرا و بهینه­ سازی خواهد بود. با کاهش عدم قطعیت­ها، دلایل استفاده از مدیریت کارآفرینانه کم کم از بین می­رود. وقتی استارت­آپ از نوآوری به سمت اجرا حرکت می­کند، کسب­وکار وارد یک مرحله گذار می­شود که در آن نه مدیریت سنتی و نه مدیریت کارآفرینانه هیچ کدام به تنهایی مناسب نیستند.

به منظور بهبود فرایند مقیاس­ پذیری، استارت­آپ باید این دو شیوه مدیریتی را زمانی­که به یک کسب­ وکار بالغ گذار می­کند، ترکیب کند. این گذار یک مسئله چالش برانگیز در مدیریت است. چرا برخی از کسب­ وکارها با موفقیت می­توانند از این مرحله عبور کنند.

زمانی­که یک استارت­آپ رشد نمایی یا اسکیل آپ می­کند، یک چرخش از مواجه با مسائل ناشناخته که نیازمند رویکرد جستجو محور تکراری است به مواجه با مسائلی که نیازمند اجرا هستند، رخ می­دهد. به عبارت دیگر تمرکز استارت­آپ از یادگیری در مورد مشتریان به مواردی نظیر استانداردهای کیفیت تغییر می یابد. فور و آلستروم فرایند رشد و مقیاس­ پذیری را حول سه محور اصلی طبقه بندی نموده اند:

۱. بازار، ۲. فرایند، ۳. تیم.

۱- مقیاس­ پذیری بازار (اسکیل در بازار)

چالش اصلی برای کسب و کارهای فناورانه، گذار از دره است. این شکاف بین پذیرندگان اولیه و اکثریت اولیه یک چالش مهم را برای شرکت­ها ایجاد می­کند؛ زیرا این گروه­های مشتریان کاملا متفاوت هستند و نیازمند استراتژی­ های بازاریابی متفاوتی نیز می­باشند. در حالی­که پذیرندگان اولیه مشتاق آزمودن چیزهای کاملا جدید هستند، اکثریت اولیه و اکثریت پیرو به دنبال یک راه حل محصول هستند که عاری از خطا باشد و همه امکانات را نیز داشته باشد.

۲- مقیاس­ پذیری فرآیند(اسکیل در فرآیند)

زمانی­که یک استارت­آپ فناورانه شروع به اسکیل می­کند، مشکلات زیادی را تجربه خواهد کرد. یکی از بزرگترین وظایف استارت­آپ­ها، شروع به مقیاس­ پذیری فرایندهای شرکت است. استارت­آپ باید اکثر فعالیت­های خودش را به فرایندهای تکراری نظیر سازوکار لجستیک خودکار تبدیل کند تا از تحویل محصول و خدمات خود به نحوی راضی کننده و یکپارچه، اطمینان حاصل کند. این مسائل نیاز به استانداردسازی فرایندها و جریان کاری آن را نشان می­دهند. همانطور که بازار رشد میکند، وظایف و جریان کاری نیاز به استانداردسازی پیدا می­کنند تا به صورت مستمر یک محصول با کیفیت را ارائه دهند.

۳- مقیاس­ پذیری تیم ( اسکیل تیم)

در طول مرحله استارت­آپ، تیم باید اغلب شامل افرادی باشد که دارای مهارت­های خوبی از کشف باشند. اما زمانی­که استارت­آپ شروع به تغییر مقیاس می­کند، نیاز به افراد ماهری که بتوانند این مدل کسب­ وکار را اجرا کنند، وجود خواهد داشت. ایجاد تیم در طول فرایند اسکیل آپ نیازمند ترکیبی از خبرگان و افراد با توانایی کشف است. زمانی­که استارت­ آپ شروع به رشد می­کند نیاز به استخدام افراد جدید دارد تا بتواند بار کاری در حال افزایش را مدیریت کند. برای این منظور یک چارت سازمانی رسمی مورد نیاز خواهد بود تا از ارتباطات موثر در سازمان اطمینان حاصل شده و همچنین برای هر کارمند حوزه ­های خاصی از مسئولی­ت پذیری ضرورت پیدا می­ کند.

ما در گروه مشاوران رشد کسب و کار غزال به کسب و کارها کمک میکنیم زودتر، ارزانتر و بهتر کسب و کارشان را وارد فاز اسکیل آپ کنند.




استارت آپمقیاس پذیریاسکیل آپکسب وکار
دکتری کارآفرینی ، متخصص رشد و اسکیل کسب‌وکارها
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید