درون گرایی یکی از مهمترین ویژگیهای شخصیتی است که در بسیاری از تئوریهای شخصیتشناسی از آن اسم به میان میآید. افرادی که درونگرا هستند، بیشتر تمایل دارند به افکار و احساسات درونی خود بپردازند و بر آنها تکیه کنند تا اینکه به دنبال محرکها و فاکتورهای بیرونی باشند. همانطور که گفته شد، درونگرایی بخشی از یک طیف است و نقطهی مقابل برونگرایی است. این دو خصیصه، دو انتهای یک نمودار هستند و درونگرایی مطلق در یک انتهای این طیف قرار میگیرد. برونگرایی و درونگرایی در ابتدا شالودهی کاری کارل جونگ را تشکیل دادند و به آنها پرداخته شد. اما بعدتر جزء ۵ تئوری اصلی شخصیت شدند. همچنین این دو ویژگی از اصلیترین ویژگیهای تست شخصیت شناسی MBTI هستند. برای تشخیص درون گرایی و برون گرایی تستهای شخصیت شناسی وجود دارد که تحت نظر روانشناس میتوانید آنها را انجام دهید.
طبق گفتههای روانشناسان و شخصیت شناسان، هر انسانی تا حدودی درونگرا و تا حدودی برونگراست. اما همهی ما در نهایت به سمت یکی از این دو ویژگی بیشتر تمایل داریم. افراد درونگرا به نسبت ساکتتر، محتاطتر و دروننگرتر هستند. این افراد برای بودن در جمعهای شلوغ انرژی زیادی مصرف میکنند. اگر با آنها صحبت کنید، متوجه میشود که بعد از گذراندن زمانی مشخص در کنار دوستان و آشنایان، نیاز به دوباره شارژ کردن خود دارند. در واقع نیاز دارند که از جمع فاصله گرفته و به تنهایی خود رجوع کنند.
برای این که بدانید چرا بعضی افراد درونگرا و برخی دیگر برونگرا هستند، باید فیزیولوژی بدن خود را به خوبی بشناسیم. نحوهی پاسخ دادن بدن شما به محرکهای بیرونی یک عامل تعیین کنندهی مهم در تعیین ویژگیهای شخصیتی شما هستند. اگر بخواهیم در فیزیولوژی بدن دقیق شویم، باید به سیستم فعال کنندهی شبکیه (رتیکولار) بپردازیم. نورونهایی در سیستم فعال کنندهی رتیکولار (RAS) وجود دارند که بیداری و خواب شما را تنظیم و کنترل میکنند. این سیستم همچنین در کنترل میزان اطلاعات دریافتی در هنگام بیداری و هوشیاری هم نقش دارد.
در مورد علل درون گرایی نظریههای مختلفی وجود دارد که در ادامه نظریه هانس آیزنک را بررسی میکنیم.
طبق نظریهی برانگیختگی هانس آیزنک، افراد در حالتهای مختلفی برانگیخته میشوند. این دستهبندی تقریبی عبارت است از:
طبق نظریهی آیزنک، درون گراها افرادی هستند که نقطهی تحریک پذیری بالایی دارند. در واقع این افراد تمایل به تحریک پذیری بیشتری دارند. از آن جایی که درونگراها سطوح بالایی از تحریکپذیری را تجربه میکنند، تمایل به انجام فعالیتهایی دارند که کمتر آنها را در معرض تجربهی تحریکشدن قرار میدهد.
این افراد نسبت به سایرین، نسبت به محیط اطراف خود هوشیارتر هستند و دادههای بیشتری را دریافت میکنند. در تنهایی و انزوا بودن، آنان را از دریافت و پردازش حجم زیادی از اطلاعات دور میکند. ازاینرو افراد درون گرا سعی میکنند به خلوت خود پناه ببرند تا در جمع و در معرض تحریکات قرار بگیرند.
چگونه میتوان فهمید که کسی درونگراست؟ ممکن است بسیاری از شما تصور کنید که یک شخص درونگرا، انسانی خجالتی و گوشهگیر است و تمایل دارد در خانه تنها بماند و در جمعهای شلوغ شرکت نکند. بهتر است بدانید که طیف درونگرایی بسیار گسترده است و نمیتوان به سادگی آن را در یک دسته خلاصه کرد. بسیاری از افراد درونگرا تمایل دارند در خانه بمانند و به جای معاشرت با دیگران کتاب بخوانند یا فیلم ببیند. اما تعداد زیادی از درونگرایان هستند که تمایل دارند در جمع حضور داشته باشند و معاشرت کنند. حتی گاهی شاید تعجب کنید از اینکه بدانید کسانی که شمع مجلس می خوانیدشان، افرادی درونگرا و آرام هستند. در ادامه به تعدادی از ویژگیهای فرد درونگرا اشاره میکنیم که ممکن است در خودتان یا اطرافیانتان دیده باشید:
آیا بعد از وقت گذراندن در کنار تعداد زیادی از دوستان و آشنایان خود احساس خستگی شدید میکنید؟ بعد از این که یک روز را در کنار جمع شلوغی میگذرانید، به زمانی برای تنها بودن نیاز دارید؟ احتیاج به گذراندن زمان برای بازیابی آرامش و شارژ کردن خود را دارید؟ یکی از مهمترین دلایل این مورد این است که افراد درونگرا باید برای در جمع بودن انرژی صرف کنند. این درحالی است که برونگرایان از بودن در جمع انرژی میگیرند. اما این بدان معنا نیست که افراد درونگرا از بودن در جمع پرهیز میکنند.
هرچند فرد درونگرا برای بودن در جمع انرژی صرف میکند اما از بودن در جمع لذت هم میبرد. معمولاً افراد درون گرا دایرهی دوستان کوچکی دارند و با دوستان نزدیک خود وقت میگذرانند. این در حالی است که یک شخص برون گرا ممکن است با قصد ملاقات کردن افراد جدید به یک مهمانی برود. اما یک شخص درونگرا وقت گذراندن با دوستان نزدیک را ترجیح میدهد.
به عنوان یک فرد درونگرا، عصری دلپذیر برای شما یک عصر خلوت و بدون مزاحمت کس دیگری است. چند ساعت تنهایی و خلوت و خواندن کتاب مورد علاقهتان، پیاده روی در طبیعت به تنهایی و یا با یک تا دو نفر همراه آرام، دیدن برنامهی تلوزیونی مورد علاقهتان در خلوت احتمالاً از تفریحات مورد علاقهی شما به عنوان یک فرد درون گرا است. این فعالیتها میتوانند شما را پرانرژی و شاد کنند.
این بدان معنا نیست که یک درونگرا نیاز دارد همیشه در تنهایی خود باشید و از وقت گذراندن با دیگران لذت نمیبرند، اصلاً اینطور نیست. در واقع افراد درونگرا از بودن کنار دیگران لذت میبرند، ولی بعد از هر دورهمی نیاز به زمانی برای خود دارند. بیشتر درونگرایان از وقت گذراندن با نزدیکان و آشنایان خود لذت میبرند. اگر فردی هستید که چند ساعت وقت گذراندن در اتاق خودتان و یا به تنهایی در طبیعت بودن برای شما ایدهی فوقالعادهای به نظر میرسد، احتمالاً انسانی درونگرا هستید.
یک برداشت اشتباه دربارهی درونگرایان این است که از انسانهای دیگر خوششان نمیآید، اما اینطور نیست. حقیقتاً هیچ انسان درونگرایی از انسانهای دیگر بیزار نیست. مسئله است که درونگرایی باعث شده است که او محتاطتر از برونگرایان دوستانش را انتخاب کنند؛ بنابراین دوستان کمتری دارد. اگرچه بسیاری از درونگرایان از جمعهای بزرگ و مهمانیهای و پارتیهای شلوغ خوششان نمیآید، از بودن در جمع کوچک دوستانشان لذت میبرند و آن را غنیمت میشمرند.
درونگرایی بیشتر متمایل به ارتباطات نزدیک و عمیق است تا رابطههای متعدد و سطحی. یک فرد درونگرا به جای داشتن تعداد زیادی دوست که با آنها ارتباط سطحی دارد، تعداد کمی دوست میخواهد که به آنها بسیار نزدیک باشد. درونگراها دوستان خود را با دقت و احتیاط بیشتری انتخاب میکنند. آنها دوستانی را انتخاب میکنند که با آنها زمان بیشتری ارتباط خواهند داشت. همچنین ترجیح میدهند دوستان خود را یک به یک ملاقات کنند تا همهی آنها را در کنار یکدیگر و در گروه ببینند. اگر فردی هستید که دوستان خود را در دایرههای کوچک نگه میدارید، احتمال درون گرا بودن شما چندین برابر میشود.
معمولاً بقیه افراد درونگرا را افرادی آرام، ساکت و تودار میشناسند. همچنین بیشتر اوقات آنها را با افراد خجالتی اشتباه میگیرند. با این که افراد درونگرا خجالتی به نظر میرسند، نباید آنها را خجالتی و ترسو دانست. معمولاً افراد درونگرا وقت خود را برای چتها و حرفهای بی اهمیت و یا حتی کم اهمیت هدر نمیدهند. این افراد برای مکالمههای خود ارزش قائل هستند و معمولاً در انتخاب کلمات وسواس به خرج میدهند. اگر فرد آرامی هستید و ترجیح میدهید کمتر صحبت کنید، به احتمال زیاد شما یک انسان درونگرا هستید.
درونگرایی، بودن در شرایط مختلف را برنمیتابد. یک فرد درونگرا نمیتواند در شرایط متفاوت قرار بگیرد و فعالیتهای مختلف را انجام دهد. زیرا این مسئله سبب به هم ریختن تمرکز او میشود. اما برای یک فرد برونگرا چنین حالتی وجود ندارد. او از انجام دادن کارهای متفاوت در آن واحد لذت میبرد و احساس خستگی نمیکند. ولی فرد درونگرا ترجیح میدهد در یک زمان بر یک موضوع تمرکز کند و نمی تواند به چند موضوع بپردازد.
طبق تحقیقات انجامشده یک فرد درونگرا نسبت به برونگراها راحتتر تمرکز خود را از دست میدهد. شاید یکی از دلایلی که ترجیح میدهند در شرایط آرامتر و ساکتتر باشند همین است. اگر شخصی هستید که از بودن در محیطهای پرسر و صدا و شلوغ به هم میریزید و ذهن شما مشوش میشود، به احتمال زیاد درونگرا هستید.
از آنجایی که افراد درونگرا از بودن در کنار خود و وقت گذراندن برای خود لذت میبرند، خود را هم به خوبی میشناسند. افراد درونگرا وقت زیادی برای تجربه و امتحان کردن علایق خود میگذارند، از این رو خود را بهتر میشناسند. اگر به خوبی خود را میشناسید، میدانید چه میخواهید، از چه چیزی بیزارید و چگونه میتوانید از وقت خود بهترین استفاده را ببرید، به احتمال زیاد درونگرا هستید.
یک درون گرا برای خود وقت میگذارد و آن چه را فکر میکند دوست دارد، امتحان میکند. او برای امتحان کردن چیزهایی که در ذهنش وجود دارند تلاش میکند. اگر کتابی را دوست دارد آن را میخواند، اگر فعالیتی توجه او را جلب کرده باشد آن را امتحان میکند. این فرد آنچه او را به وجود میآورد در ذهن خود متصور میشود و برای عملی کردن آن برنامهریزی میکند. او درون خود کندوکار میکند و خود را کشف میکند. اگر از وقت گذراندن برای خود لذت میبرید و دوست دارید علایقتان را امتحان کنید، احتمالا درون گرا هستید.
با اینکه افراد برونگرا تمایل دارند از راه انجام دادن و امتحان کردن بیاموزند، درون گراها ترجیح میدهند با مشاهده کردن و دیدن بیاموزند. از آزمون و خطا و امتحان کردن تا حد امکان میگریزند و بیشتر به مشاهدهی دقیق روی میآورند. بعد از یادگیری در تنهایی و خلوت خود آن را امتحان میکنند و میآزمایند. ترجیح میدهند این کار را در خلوت بکنند تا اینکه در جمع و در برابر دیگران امتحان کنند. اگر یادگیری از راه مشاهده را به انجام و امتحان کردن ترجیح میدهید، احتمالا فرد درونگرایی هستید.
افرادی که به میزان بالایی به درونگرایی تمایل دارند، از کارهایی که ارتباط زیادی با دیگران دارند و نیازمند برقراری ارتباط اجتماعی هستند، میگریزند. از طرفی شیفتهی شغلهایی هستند که مستقل هستند و نیازی به معاشرت و برقراری ارتباط با دیگران ندارد. مثلا یک درونگرا ترجیح میدهد نویسنده باشد. نویسندگی، حسابداری، برنامهنویسی، طراحی، هنر و داروسازی از رشتههای مورد علاقهی افراد درون گرا هستند.
درک این نکته مهم است که درونگرایی ضرورتاً به معنی خجالتی بودن نیست. اجتماعی بودن عبارت است از تمایل ضعیف یا قوی بودن با دیگران و ارتباط داشتن با آنها، در حالی که فرد خجالتی از بودن در کنار دیگران احساس ترس، اضطراب و ناراحتی میکند. خجالتی بودن به معنی احساس ترس و اضطراب داشتن در جمع است در حالیکه یک فرد درونگرا صرفاً بودن در جمعهای شلوغ را دوست ندارد.
درونگراها از بودن در جمعهای کوچک و برقرای مکالمههای کوتاه لذت میبرند. همچنین دوست دارند قبل از صحبت کردن، فکر کنند. تمایل دارند قبل از این که دربارهی موضوعی صحبت کنند، از قبل در ذهن خود این موضوع را به طور کامل پردازش کرده باشند.
آیا باید به کودک درونگرا کمک کنیم؟ خیر! حداقل نه به خاطر این که فرزندمان درونگراست. توجه داشته باشید که درونگرایی مشکل نیست. درونگرایی یک ویژگی شخصیتی است. شاید بسیار متفاوتتر از باقی کودکان به نظر برسند اما مشکلی ندارند. تنها باید بدانیم که به طرز درستی با آنها برخورد کنیم.
برخی نکات را در رفتار با کودکان درونگرا باید رعایت کنیم. توجه کنید که کارهای زیر را نباید با آنها انجام دهیم:
برخی پدرها و مادرها روحیهی شوخطبعی دارند. سعی میکنند با شوخی و خنده هر مسئلهای را مطرح کنند و به آن بپردازند. در صورتی که وقتی فرزند شما یک کودک درونگراست، نباید با شوخی و تمسخر او را در جمع شرمنده کنید. آنها عموماً این شوخی را متوجه نمیشوند و احتمالاً از دست شما عصبانی خواهند شد. حتی ممکن است در صدد انتقام بربیایند.
این قابل درک است که به عنوان پدر یا مادر یک کودک درونگرا تمایل داشته باشید آنان را اجتماعی تربیت کنید. اما این از هر طریقی ممکن نیست. به هیچ عنوان آنها را مجبور به صحبت کردن با دیگران نکنید. یک کودک درونگرا باید در ابتدا احساس راحتی کند و سپس شروع به صحبت کند. اگر آنها را مجبور به قرار گرفتن در این موقعیت کنید، سریعاً عقبنشینی خواهند کرد.
به هیچ عنوان فرزند خود را در مرکز توجه در برابر دیگران قرار ندهید، این مسئله آنها را مضطرب میکند. آیا متوجه این شدهاید که آنها در این موقعیتها با صدای آرامی تشکر باشند؟ آیا فراموش کردهاند کاری را انجام دهند؟ در خلوت و جایی که تنها شما و خود او حضور دارد این مسئله را مطرح کنید و توجه دیگران را به او معطوف نکنید. در غیر این صورت به آنها احساس خیلی بدی میدهید. طوریکه دلشان میخواهد ناپدید شوند و خود را در جایی پنهان کنند. این کار شما هیچ جنبهی آموزشی و تربیتی برای آنها نخواهد داشت و تنها رفتاری مخرب و آزاردهنده است.
اگر فرزند شما صدای بسیار زیبایی دارد و یا سازی مینوازد یا هنر دیگری دارد، از او نخواهید که در جمع و در برابر دیگران اجرا کند. آنان را مجبور به انجام کاری نکنید. بگذارید خود آنها احساس راحتی کنند و تصمیم به انجام کاری بگیرند. اگر آنها را مجبور به انجام این کار کنید، احساس بسیار بدی پیدا خواهند کرد. مهمترین نکته در برخورد با کودکان درونگرا این است که بگذارید خودشان تصمیم به انجام کاری بگیرند.
درونگرایی هم فواید و هم مشکلات زیادی دارد. همچون بسیاری از خصوصیات شخصیتی که دارای نقاط قوت و ضعف هستند، درونگرایی هم نقاط ضعف و قوت خود را دارد. در ادامه برخی از آنها را بررسی میکنیم:
از آن جایی که افراد درونگرا تمایل بسیاری به تنهایی و در خلوت گذراندن وقت خود دارند و یکی از علائم افسردگی هم انزوا و جدا شدن از اطرافیان است، معمولاً درونگرایی آنها با افسردگی اشتباه گرفته میشود. البته مطالعات کمی وجود ارتباط بین افسردگی و درونگرایی را نشان دادهاند. این مطالعات میگویند که افراد درونگرا بیشتر احتمال افسرده شدن دارند. همچنین درونگرا ارتباط بیشتری با احساسات دارند و نسبت به برونگراها حساسترند.