در دنیای امروز اگر شرکتی بخواهد به کار خود ادامه دهد، باید خود را با تغییرات هماهنگ کند تا از پس مواجهه با بازارهای متلاطم بر بیاید. نمونهای از این حقیقت را در بحران جهانی کرونا شاهید بودیم. شرکتها گاهیاوقات باید جلوتر از تغییرات بازار حرکت کنند یا با استفاده از نوآوری، بازارهای جدیدی برای خود ایجاد کنند.
این در حالی است که برای هماهنگ شدن با تغییرات، یا باید در ساختارهای داخلی شرکت تغییر ایجاد کرد و تکنولوژیهای تخریبگر جدید را به کار گرفت یا از طریق همکاری با استارتاپها، موتور نوآوری را در سازمان روشن نگه داشت.
استارتاپها به دلیل داشتن ماهیت چابک و نوآورانه راهحلهای خلاقانهای برای حل مشکلات سازمان ارائه میدهند و سرعت رشد آنها بسیار سریع است. اما در مقابل، شرکتهای بزرگ صنعتی سرعت رشد بالایی ندارند و نمیتوانند به سرعت تغییرات لازم را در ساختار خود ایجاد کنند. یک شرکت بزرگ برای اینکه راهحلی را اتخاذ کند یا روی حوزهای سرمایهگذاری کند، باید از سوددهی آن مطمئن باشد. اما استارتاپها هواره با عدم قطعیت همراه هستند و میتوانند روی پروژههایی کار کنند که شاید از نظر شرکتهای صنعتی غیرممکن باشد؛ اما در نهایت نتیجه فوقالعادهای به دست آید.
در حال حاضر بزرگترین شرکتهای دنیا متوجه این حقیقت شدهاند که پتانسیل رشد بالا و چابکی لازم برای ایجاد تغییرات را ندارند و نمیتوانند بدون کمک استارتاپها، از پس سرعت بالای تغییرات محیط بر بیایند. از طرف دیگر استارتاپها هم نمیتوانند به تنهایی به موفقیت برسند؛ زیرا معمولا بنیانگذاران استارتاپها تجربه، ارتباطات و سرمایه زیادی در دسترس ندارند. با همکاری صنایع و استارتاپها، این مشکلات به کمترین مقدار ممکن میرسند.
به طور کلی میتوان گفت که این ارتباط، به شرکتها امکان دسترسی به خلاقیت استارتاپها، روشهای جدید کار و مهارت و تخصص استفاده از فناوریهای جدید را میدهد. از طرف دیگر، استارتاپها نیز به بازار شرکتها و مشتریان صنعت دسترسی پیدا میکنند و فرصت همکاری با بازیگران اصلی صنعت را به دست میآورند. در نتیجه ارتباط صنایع با استارتاپها میتواند نتایج خوبی را برای هر دو طرف به همراه داشته باشد.
برای اینکه یک شرکت صنعتی بتواند استارتاپهای مناسبی را برای همکاری شناسایی کند و رابطه کاری خوبی را با آنها آغاز کند، راههای مختلفی پیش رو دارند؛ از جمله راهاندازی شتابدهندهها، صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی (CVC)، انکوباتورها و غیره.
هر یک از این روشها برای اهداف مختلفی مناسب هستند و برخی از آنها در بین شرکتهای مختلف رایجتر هستند. برخی از شرکتها نیز از چند روش به صورت همزمان استفاده میکنند.
بر اساس نتایج نظرسنجی که گروه مشاوران بوستون در سال ۲۰۱۸ از ۵۷۰ شرکت مختلف انجام داده است، ۱۷ درصد از شرکتها از یک یا چند شتابدهنده و ۱۷ درصد از شرکتها از یک یا چند صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی استفاده کردهاند.
همچنین سایز شرکتها و بخش صنعت آنها در تصمیمگیری برای انتخاب هر یک از این روشها تاثیرگذار است. شرکتهای بزرگ دولتی بیشتر از سایر شرکتها میتوانند از این روشها استفاده کنند. این موضوع سه دلیل دارد. اول، بازیگران بزرگ صنعت، منابع بیشتری دارند و راحتتر میتوانند روشهای مختلف را امتحان کنند. دوم، شرکتهای بزرگ تمایل دارند کسبوکار خود را به سمت مسیرهای مطمئن هدایت کنند و ممکن است احساس نیاز بیشتری به کشف منابع بیرونی برای تفکر خلاق داشته باشند. سوم، سرمایهگذاران اغلب شرکتهای بزرگ را تحت فشار قرار میدهند تا تمایل و توانایی خود برای پاسخگویی در برابر تهدیدات را بروز دهند.
امروزه بسیاری از شرکتها از طریق سرمایهگذاری روی استارتاپها یا خرید آنها، وارد اکوسیستم استارتاپی میشوند و در واقع این کار بخشی از استراتژی رشد آنها است.
صندوق پژوهش و فناوری نوآفرین میتواند به عنوان راهکاری برای صنایع و شرکتها مورد استفاده قرار گیرد تا بتوانند به کمک تجربه، ابزارها و فرآیندهایی که این صندوق برای سرمایهگذاری روی استارتاپها در حوزههای مختلف در نظر گرفته است ارتباطی مناسب با اکوسیستم استارتاپی کشور برقرار کنند و از این فرصت برای ورود به این دنیای چابک و نوآور استفاده کنند.