ویرگول
ورودثبت نام
احسان
احسان
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

بیمه "ازکی": ماجراهای یک خانواده عجیب!


روزی روزگاری در شهر "ازکی‌نو"، خانواده "ازکی" زندگی می‌کرد. این خانواده از بیمه "ازکی" برخوردار بودند که به هر فرد از خانواده یک ویژگی خاص اختصاص داده بود. حالا بیا ببینیم چه اتفاقاتی برای این خانواده عجیب افتاد:

پدر "ازکی":پدر "ازکی" بیمه مسئولیت بود. هر کاری که می‌خواست انجام بده، ابتدا از بیمه "ازکی" میپرسید. یکبار که قصد داشته کتابی بخره، به بیمه زنگ زده و پرسیده: "اگه این کتابو بخرم ولی نپسندی، بیمه تضمین میکنه برگردونمش؟" بیمه جواب داده: "آره، تا ۷ روز دیگه میتونی برگردونی، فقط حواست به خطوط و خمیرکاری‌ها باشه!"

مادر "ازکی":مادر "ازکی" بیمه شادابی و انرژی بود. اون هر صبح با خنده و شوخی خانواده رو بیدار می‌کرد. یک بار حتی تونسته خواهرش را که خواب بوده با یک شورت و شلوار فوتبالی که به بیمه "ازکی" گرفته بیدار کنه و به اون بگه: "بازیکن برتر صبحگاهی خودمون!"

برادر "ازکی":برادر "ازکی" بیمه عجیب و غریب بود. اون یکبار با دست به یک دوره آشپزی افتاده بود و برگشته برادرها و خواهرها رو با یک غذای عجیب وارد دنیای تست کرده. بعد از چند لحظه سکوت، همه گفتند: "اگه بیمه "ازکی" توی آشپزخونه بود، قطعاً این غذا رو امتحان میکردیم!"

خواهر "ازکی":خواهر "ازکی" بیمه هنر و خلاقیت بود. اون هر روز با دستای کثیف و ذهنی خلاق، تلاش می‌کرد تا یک نقاشی یا اثر هنری خلق کنه. یک روز، با یک قلم نقاشی از پدرش یک موهبت جدید خلق کرد و گفت: "من اینو به بیمه "ازکی" فروختم، حالا هرکی میخواد موهبتی خریداری کنه، بیاد از من بپرسه!"

دایی "ازکی":دایی "ازکی" بیمه یادگیری عجیب و غریب بود. هر چیزی که دایی ازکی می‌خواست بیاموزه، ابتدا به بیمه "ازکی" تماس می‌گرفت. یک بار که داشت می‌خواست برنامه یادگیری موسیقی را شروع کند، از بیمه پرسید: "اگه بخوام نت را اشتباه بخونم، آیا بیمه من را از آسیب‌های آهنگ‌سازی حفاظت می‌کنه؟" بیمه با خنده جواب داد: "بله، تا زمانی که نت تون رو به یاد بیاوری، هر گونه آهنگ غلط بیمه شده است!"

عمه "ازکی":عمه "ازکی" بیمه شادی و شوخی بود. او هر جا می‌رفت، با شوخی‌های خنده‌دار خود، همه را به خنده می‌انداخت. یکبار حتی توانسته با یک شوخی بچه‌های همسایه را بخنداند و گفت: "این شوخی بیمه "ازکی" خودشه! هرکی که بخنده، بیمه اون رو پوشش می‌ده!"

عمو "ازکی":عمو "ازکی" بیمه ایده‌پردازی بود. او هر طرح و ایده‌ای که به ذهنش می‌رسید، با بیمه "ازکی" ثبت می‌کرد. یک روز تصمیم گرفته بود یک ماهیگیری اتوماتیک اختراع کند. بعد از مدتی از بیمه پرسید: "آیا بیمه من از آسیب ماهیگیری اتوماتیک پوشش می‌ده؟" بیمه خندان جواب داد: "آره، ولی فقط اگه ماهی‌ها هم با خنده از این اختراع بگذرند!"

خاله "ازکی":خاله "ازکی" بیمه طعم‌پذیری بود. او همیشه با آشپزی‌های خود و دسرهای لذیذش، خانواده را به ویژه دایی "ازکی" را شگفت‌زده می‌کرد. یکبار حتی توانسته با یک دسر شکلاتی که از بیمه "ازکی" گرفته بود، او را به خواب ایجاد کند. بیمه با شوق گفت: "بله، بیمه "ازکی" حتی در خواب نیز برای شما لذت‌آور خواهد بود!"

این خانواده عجیب و غریب همیشه با بیمه "ازکی" زندگی می‌کردند و هر روز با ماجراهای جدید و خنده‌داری مواجه می‌شدند. شاید همین بیمه‌های خنده‌دار بودند که زندگی شان را همیشه پر از شادی و سرگرمی می‌کرد.

#بسپرش_به_ازکی

بیمه ازکیبسپرش_به_ازکی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید