باران
باران
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

آنچه دوست داشتم اینجا مینوشتند تا من بخوانم...

امروز 18 دی ماه 1401 من در میانه یک راه که خودم انتخابش کردم قرار دارم.
راهی که از کارمندی و استخدام و حقوق بگیری جدا شد و 3-4 سال پیش به ابتدای این راه ختم شد.

خواستم بگم شروع یک کسب و کار اولش بسیار مهیج و شیرینه، سود های کوچیکش، پیشرفت های مورچه ایش هم دلچسبه، ولی دیگه از یه جایی به بعد جدی میشه، مشکلاتش بزرگتر میشه، شیرینی هاش هم همینطور.
یه اکانت به یاد سالهای وبلاگ نویسی اینجا باز کردم که بیام تجربه های روزمره آدمایی مثل خودمو پیدا کنم بخونم و با خودم بگم تنها نیستی، پیدا نکردم ولی از نوشته های تخصصی بقیه استفاده کردم و تصمیم گرفتم مثل سالها پیش حال خودمو با نوشتن خوب کنم تا برم به ادامه راهم برسم.

فعلا تا همینجا...


کارآفرینروزمره نویسیروزمره
هر کسی داستانی را زندگی می کند، تجربه های شخصی ما برای دیگران داستان های نخوانده است. من تجربه های کاری و زندگی خودم را می نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید