امروزه در جامعه افراد زیادی به دنبال بهبود کیفیت محیط اقتصادی و اجتماعی هستند، این موضوع را میتوان از روی تالیف تعدادبالای کتاب هایی مثل :ما چگونه ما شدیم، جامعه شناسی نخبه کشی، چرا ملت ها شکست می خوردند و ... دانست.
۱) دانش حرفهای/knowledge : اواین بعد حرفهای گری در محیط کار، دانش حرفه ای است. حال سوال اینست که چطور باید این دانش حرفه ای را گسترش داد؟ درواقع نکته مهم اینست که فعالیت حرفه ای الزاما با رشته دانشگاهی یکی نیست. منظور از حرفه ای گری، حرفهای است که درآن اشتغال داریم و نه کلاس ها یا مدارک دانشگاهی ما.
دام تجربه: کسی که فعالیت حرفه ای انجام میدهد به تجربه اش افزوده میشود تکرار این فرایند گاهی در
افراد باعث میشود که با کسب تکرار روند تجربه، فرد دیگر علاقه ای به کسب دانش و آموزش نداشته باشد
این افراد نه تنها در محیط کار جایگاهی ندارند بلکه دیگر حرفه ای هم تلقی نمیشوند.
الگویT: این الگو شامل بخش گسترده ای از موضوعات، بحث ها و دانش های سطحی و همچنین بخشی
شامل یادگیری عمیق یک تخصص یا حوزه میباشد.برای این الگو پیشنهاد میشود که:
دانش جایگزینی : جستجو و یادگیری درباره ی انواع روند ها و روش هایی که افراد هم حرفهما در نقاط دیگر
بکار میبرند و همچنین یافتن حوزه های کاری که در حرفه ما کمرنگ شده اند یا در آینده پیشرفت چشمگیری
خواهند داشت از روش های دانش جایگزین هستند.
۲) مهارت/Skill:یکی از راههای حرفه ای شدن در محیط کار، با اهمیت دانستن مهارت و تلاش برای بهبود مهارت ها است. درواقع همه ما دانش را کسب کرده ایم، اما مهارت در کار است که افراد حرفه را از دیگران متمایز میکند
قانون ده هزار ساعت:در کتاب تافته جدا بافته/out layers با بررسی زندگی تمام افراد موفق در حوزه های
مختلف در جهان به این نتیجه رسیده است که همه ی این افراد برای پیشرفت در یک مهارت بیش از ده هزار
ساعت زمان گذاشته اند تا در حرفه ی خود اولین باشند.
مسیر توسعه مهارت را چگونه طی کنیم که به استاندارد برسیم؟ 1.باید بدانیم که این مسیر همیشه ساده و دوست داشتنی نیست و الزاما سختی، رنج و فرسودگی نیز به همراه دارد. 2.تمام وقت هایی را که به تمرین کردن اختصاص میدهیم باید با تمام وجود و حواس و علاقهی ما همراه باشد تا تاثیر درست بگذارد. 3.باید همیشه کند کردن سرعت را در نظر داشته باشیم به این معنا که اگر من امروز تمرینی را انجام میدم قطعا به این معنا نیست که در زمان کوتاهی قرار است حرفه ای شده و حرفه ام را در معرض نمایش دیگران قرار بدهم 4.همیشه در هر حرفه ای باید معیار های سنجش پیشرفت خود را تعیین کنیم. 5.کلید توسعه مهارت های بزرگ همان خرده مهارت ها هستند، باید رهر زمان انرزی را بر روی یکی از مهارتها متمرکز کنیم در بهبود انجام این کار خواندن کتاب های Tim Ferrissتوصیه میشود.
۴) استقلال حرفه ای/Autonomy: یک فرد حرفه ای خودش مسئول انجام کارهایی که انجام میدهد است، حتی اگر مدیر،کارفرما و... دستور انجام کار را داده باشند. فرد در استقلال حرفه ای باید تفاوت اعتراض به رفتار اشتباه و مشارکت در رفتار اشتباه را متوجه باشد.
بهانه هایی برای فرار از حرفه ای گری:
1.استفاده از نام متفاوت برای کار قبلی
2. آوردن دلایلی مثل کار من به کسی صدمه نمیزند پس مشکلی ندارد یا همه اینکار اشتباه را انجام میدهند
پس من هم انجام میدهم.
۵) تعهد حرفهای/ commitment:در اینجا دو سوال مهم وجود دارد که ما متعهد به چی هستیم؟ و در چه زمینه ای متهعد هستیم؟
هفت مولفه متعهد بودن به شرح زیر است:
1.متعهد بودن به خودم درمورد شان خودم به عنوان یک انسان
2.متعهد بودن به تیمی که با آن کار میکنم در زمینه حفظ انسجام تیم (روحِ تیمی)
3.متعهد به سازمان، شرکت، کارفرما
4. متعهد بودن به زیردستان در قالب پاسخگو بودن به آنها و مسئول بودن در برابر انها
5.متعهد به مشتری در قالب تمام خدماتی که حق مشتری است و به صورت معقول و مشروع طلب شده
6.متعهد بودن به سازمان در زمینه دستیابی به چشم انداز استراتژیک سازمان (همسو با هدف شرکت)
7.متعهد بودن به حرفه ام که به آن اشتغال دارم ( توام با غرور شادی و هیجان به خاطر کاری که انجام
میدهم.)
۶) اخلاق حرفهای/Ethics: یک فرد حرفه ای در محیط کار خود باید به نفع حرفه اش انعطاف پذیر باشد، همچنین باید از وقت بقیه حوزه های فعالیتش، به نفع حوزه ای که میخواهد در آن پیشرفت کند و حرفه ای شود، کاهش دهد.
1.صداقت در ادعا یکی از مهم ترین ارکان این بخش محسوب میشود.
2.فرد حرفه ای باید هرگاه تصمیم، رفتار یا قضاوت اشتباهی انجام میدهد بلافاصله اعلام میکند.
3.فرد حرفه ای باید در حفظ کردن اسرار مجموعه،شرکت یا سازمانی که در ان کار میکند بکوشد.
4.با توجه به سازمانی که فرد در آن مشغول به کار است دیگر همهی انتخاب های فرد شخصی نیست.
5.وفاداری به مجموعه تا زمانی که فرد در آن مجموعه مشغول به کار است حائز اهمیت است.
خلاصه:
و اما در مجموع همیشه این سخن از دیوید مایستر/ David Maister را در ذهن خود داشته باشید،حرفهای گری به معنای تفویض پذیری است.
اهمیت تفویض به اختیار از انجا ناشی میشود که مدیر به وسیله تفویض اختیار و واگذاری قدرت و اختیار خود به دیگران برای انجام امور و کارها می تواند آزادی عمل بیشتری داشته باشد.
برداشت خلاصه ای از فایل صوتی اقای محمدرضا شعبانعلی با موضوع حرفه ای گری در محیط کار