اول تشکر میکنم از تهیۀ گزارشی به این شستهرفتهای و بادقت. بههرحال از برند بزرگی در صنعت خردهفروشی کشور و بهصورت آنلاین چنین گزارشی انتظار میرود. من گزارش سال گذشته را هم دیده بودم؛ بهلحاظ کمی و کیفی رشد خیلی خوبی داشته است که جای خسته نباشید دارد.
موضوع دوم:
خیلی دوست داشتم در گزارش نام افرادی که تصویرشون هست و سِمتی دارند، ذکر میشد. خیلی خوب است از برادران عزیز محمدی یاد شده است ولی اگر از باقی دوستان هم نامی برده میشد، من خیلی بیشتر ارتباط برقرار میکردم. بههرحال مجموعه حتماً مدیران محترمی در حوزۀ برند، دیزاین، محصول، مارکتینگ، فروش، لجستیک و سایر امور دارد که خیلی اعتبار است برای مجموعه و شناسنامۀ خیلی خوبی برای گزارش سال 99 میشد.
موضوع سوم:
واقعاً جای شعار «دیجیکالا» خالی است؛ البته خود من از شعار دیجیکالا ذهنیتی ندارم ولی بههرحال اگر شعاری هست، خوب بود در این گزارش ذکر میشد و اگر نیست، دوستان واقعاً فکری برای شعار این برند بکنند که بهنظرم خیلی میتواند عصای دست باشد در چنین نقطههای تماسی که برند با مخاطبانش دارد.
موضوع چهارم:
من خیلی از طرح لبخند و حضورش روی جعبهها خوشم آمد. جستهگریخته صحبتهایی دربارۀ تطابق و تشابه این علامت با برند آمازون هست ولی جایش بود در گزارش بیشتر به آن پرداخته شود. فقط نصف صفحه دربارۀ این علامت توضیح داده شده است؛ درصورتیکه اگر قرار است بهعنوان یکی از ابزارها و علائم هویتی بهدرد برند بخورد، خیلی خوب بود از همینجا تشعشعش شروع میشد.
بهنظرم خیلی دارد از آن کم استفاده میشود و جای کار دارد برای اینکه بشود جای آن صحبتها و تشابه را گرفت؛ ضمن اینکه اگر این نشانۀ خشنودی و رضایت است که گزارشها هم حاکی از این موضوع است و من هم با این علامت موافقم، مجموعهای که توانسته است این سطح از رضایتمندی را ایجاد کند، خوب است از علامتش هم دفاع کند.
موضوع پنجم:
کماکان آمار و اطلاعات کمی یکی از مهمترین شاخصههای این گزارش بوده که خواندن و دیدن آن لذتبخش است و گِرا میدهد.
آوردن «ترینها» در این گزارش جذابیت ایجاد کرده است و خیلی موضوع ژورنالیستی است که ما میدانیم تاپهای موضوعات چی هستند.
اما از طرفی کمبود اطلاعات کیفی نسبت به اطلاعات کمی دیده میشود. من خیلی دوست داشتم بعد این دادهها و اطلاعاتی که بهصورت نمودار و... گویای مقایسۀ اعداد با هم است، اطلاعات تحلیلیای که دانش ایجاد میکند، در گزارش میدیدم و این خیلی موضوع مهمی است.
بهطور مثال، شما 10 کالای پرفروش را نام میبرید و از روغن سرخکردنی هم نام برده میشود. چرا روغن جزو پرفروشها بوده است؟ بهنظرم مجموعهای که اینقدر باز برخورد میکند و توضیح میدهد که چه کالاهایش پرفروش بوده است، دلایل پرفروشبودن را هم باید بگوید و این میتواند به خیلی از کسانی که در حوزۀ برندینگ، مارکتینگ و... فعالیت میکنند، کمک کند و گِرا دهد.
بهطور مثال که برای من هم خیلی جالب است، نکتههای ظریفی هم داخلش هست و جای تأمل هم دارد، اینکه مثلاً ماسک، کفش و گوشی تلفن 3 دستۀ پرفروش هستند؛ این خیلی جالب است. بالاخره علت ماسک را میشود فهمید و کفش و موبایل را اگر توضیح میدادند، خیلی جذابتر بود.
نکتۀ جالب دیگری که دیدم این است: کتاب 1984 جزو 10 قلم کالای پرفروش قلمداد میشود؛ این خیلی جالب بود برای من. بعضیها را میشود تحلیل کرد ولی بعضیها نیاز به تحلیل مجموعه دارد.
و موضوع آخر:
باز در تکمیل صحبت قبلم، جای خالی اطلاعات روانشناختی از مخاطب خیلی دیده میشود. ما تا حدودی دربارۀ جغرافیا و دموگرافیک مخاطب فهمیدیم؛ تا حدودی ولی کامل نه! و چیزی که برای امثال من مخاطب خیلی مفید بوده، این است که جنس کاربر چه جنسی است. اگر ما دربارۀ 3درصد خردهفروشی صحبت میکنیم که واقعاً عدد ناچیزی است ولی وقتی دربارۀ دیجیکالا صحبت میکنیم، نسبتبه کل، عدد بزرگی است، این 3درصد جامعه چه کسانی هستند. واقعیت ماجرا این است که 3درصد خردهفروشی شاید مساوی 3درصد جامعه نباشد ولی بههرحال این عدد از مخاطب را چگونه میشود تحلیل کرد؟ چطور میشود تعریف کرد؟ شخصیت مخاطب چیست؟ بیشتر ما باید چه جنسی از مخاطب به ذهنمان بیاد وقتی از دیجیکالا صحبت میکنیم؟
من همیشه آدمی هستم که نیمۀ پر لیوان را میبینم و این لیوان خیلی نزدیک به پر است و کمی کاستی دارد که حتماً دوستان عزیز در برنامههای سال جاری گذاشتند و قطعاً بهتروبهتر میشود.