ادعای مقابله با تروریسم = ابزار سیاسی داخلی
نتانیاهو بارها از واژه «تروریست» برای توصیف هر نیروی مقاومتی در منطقه استفاده کرده؛ از حماس گرفته تا حزبالله، حتی ایران.
چرا؟ چون در ساختار داخلی اسرائیل هر زمان نتانیاهو دچار بحران قضایی، سیاسی یا اقتصادی میشه، با تهدید «محور ایران» میتونه جامعه امنیتمحور اسرائیل رو پشت سر خودش بسیج کنه.
این یعنی: ترس، ابزار بقا در قدرت.
گسترشطلبی و نگاه توراتی به مرزها
اسرائیل از روز اول نه بهعنوان یک دولت صرف، بلکه بهعنوان یک پروژه تمدنی-مذهبی با حمایت غربیها شروع به کار کرد.
گسترش شهرکسازی، بلعیدن کرانه باختری، اشغال جولان، و حتی حمله گاهبهگاه به لبنان یا سوریه، نشونههای این استراتژی تدریجی بلعیدن مرزها هستن.
ایرانِ قبل از غنیسازی: مشتری خوب آمریکا
ایران تا سالها بعد انقلاب هم سوخت راکتور تحقیقاتی تهران (TRR) رو از آمریکاییها یا آرژانتین میخرید.
اما وقتی آمریکا ناگهانی تحریم و قطع تأمین سوخت کرد، ایران مجبور شد غنیسازی بومی رو توسعه بده. و این شد خط قرمز غرب!
رفتار متناقض: وقتی ایران خودش میتونه… ناگهان دشمن میشه!
وقتی ایران تونست با سانتریفیوژ داخلی سوخت ۳.۵ درصد تولید کنه، آمریکا پیشنهاد فروش با قیمت کمتر داد! چرا؟
چون مسئله فناوری نیست، مسئله استقلاله.
کشوری که بتونه خودش غنیسازی انجام بده، یعنی میتونه تصمیمات ژئوپلیتیکی مستقل بگیره.
آمریکا ۱۰٪ جمعیت، ۲۵٪ مصرف انرژی جهان
این یعنی: آمریکا همیشه به منابع جهانی نیاز داره تا سبک زندگی مصرفگرای خودش رو حفظ کنه.
خاورمیانه قلب منابع انرژی دنیاست. ایران هم شاهکلیدشه.
بانکداری جهانی و شبکه ثروت یهودی
قدرتی که در رسانه، فینتک، والاستریت و لابیها وجود داره، بهشدت با منافع اسرائیل گره خورده.
هر تهدیدی که بخواد این سلطه مالی/ژئوپلیتیکی رو مختل کنه (مثل ایران با پول دیجیتال، رمزریال، یا بلوک شرق)، بلافاصله تهدید تلقی میشه.
“ایران خوبه، اما وقتی وابسته باشه”
آمریکا با ایران دشمن نیست… با ایرانی که مستقل، تکنولوژیک، و غیرقابل کنترل باشه، مشکل داره.
خاک ایران، انرژی ایران، موقعیت ایران… تا وقتی قابل غارت و کنترل باشه، «شریک منطقهای» حساب میشه.
اما وقتی مستقل و ایدئولوژیک میشه، دشمن شماره یک میشه.
دشمنی آمریکا با ایران نهبهخاطر اسلامه، نه بخاطر مردم ایران؛ بلکه بهخاطر مدلی از حکمرانی مقاومتی هست که ایران نمایندشه — مدلی که:
فناوری بومی تولید میکنه (مثل هستهای یا موشکی)
استقلال انرژی داره
میتونه اقتصاد بدون دلار بسازه
و با اسرائیل (قلب لابی جهانی) کنار نمیاد

وقتی کسی میپرسد «چرا ایران به سمت برنامه هستهای رفت؟» یا «چرا تهران بهراحتی تسلیم نمیشود؟»، باید او را به تاریخ ارجاع داد، نه به تیترهای یکشبِ رسانهها.
اسرائیل فقط از جمهوری اسلامی ایران نمیترسد. آنها حتی در زمان پهلوی، با ایران دشمنی داشتند. در دهه ۵۰ میلادی، زمانی که ایرانِ محمدرضاشاه یکی از متحدان غرب بود، موساد در مسیر برنامههای هستهای و فضایی ایران مانعتراشی کرد. آنها حتی در مقطعی از رشد قدرت ایران در خلیج فارس نگران بودند. پس موضوع فقط به “نظام” یا “گفتمان” فعلی ایران ربط ندارد؛ آنها با هر ایرانی که قدرت بگیرد مشکل دارند.
حالا بگذارید نقشهای را مرور کنیم که بارها تکرار شده:
اوکراین: سلاح هستهایاش را با ضمانت آمریکا کنار گذاشت. چه شد؟ روسیه وارد شد، و غرب حتی یک سرباز نفرستاد.
لیبی: معمر قذافی برنامه هستهای را رها کرد، قول امنیت گرفت. پایانش؟ کشورش تجزیه شد، خودش در فاضلاب کشته شد.
عراق: صدام حسین، حتی زمانی که برنامهاش متوقف شده بود، هدف حمله قرار گرفت، چون آمریکا میگفت «شاید زرادخانه دارد». هیچ زرادخانهای پیدا نشد، اما کشورش تکهتکه شد.
سوریه: حتی پس از مذاکرات امنیتی و کاهش تنش، بارها از سوی اسرائیل مورد حمله قرار گرفت. توافق نکردن با اسرائیل جرم است، اما حتی توافق هم مصونیت نمیآورد.
ایران این چرخه را خوب فهمیده. تهدید واقعی از فناوری نیست، از “استقلال در اراده ملی” است. دشمنی اسرائیل و آمریکا علیه ایران، با مسئلهی هستهای آغاز نشد؛ بلکه برنامه هستهای، پاسخ ایران به این دشمنی مزمن و ساختاری بود.
پس اگر تهران تصمیم گرفت در بازی منطقهای “بازدارندگی” را جدی بگیرد، نه از سر ماجراجویی، بلکه از سر عبرت تاریخی بود. همه کسانی که به وعدههای آمریکا دل بستند، یا کشته شدند، یا تجزیه شدند، یا مجبور به فرار.
«در حالیکه بسیاری برای بقا، به بمب اتم پناه بردند، ایران بدون زرادخانه هستهای ایستاد — و هنوز ایستاده است.»