...
...
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

چرت و پرت(نمیدونم چندم...)

خب بچه ها چه خبر؟ چه خبر؟. چه خبر؟ چه خبر؟؟
خیلی خیلی انرژی دارممم
نمیدونم چرا هااا ولی خیلی زیادد

خب بیاین صحبت کنیم

ببین عزیزم من درک می کنم که دوستم داری منم دوستت دارم ولی از فاصله ی دووور

خیلی دووور

میشه انقدر نزدیک نشیم یهو؟

میشه مثل اون پسره ی عوضی باشی که بعد دو سه هفته دیگه زنگ نزد؟

بابا بیخیال می دونم ادم احساساتی ای هستم ولی میشه انقدر توجه و اهمیت نشون ندییی ... الان به ذهنم می رسه که کسی که اینو می خونه همون نتیجه گیری همیشگی رو می کنه.. سرد باشید تا جذاب باشید با پکیج اموزشی بلبل به سر

نه این نیست تو از نزدیکم قشنگی مهربونیاتم قشنگه ولی فقط من ادم عوضی ای هستم نمیدونم چجوریه ولی خب ازت خوشم نمیاد یعنی خوشم میادا ولی وقتی بچسبی دیگه نه

کنه نباش عزیزم کنه نباش

ولی مثل این اسکلای تازه به دوران رسیده هم خودتو نگیر بابا بیخیال شل کن اصلا من خودم هروقت ادم شدم میام بهت میگم

بعد از اونور میگم د اخه حدیث تو چقدر بیشعوری که طرف اینهمه توجه و ملاحظه میکنه و تو انگار میخوای بالابیاری

خب اینجوریم دیگه... نه نیستمااا ولی هستم

انقدر دارم تند تایپ می کنم که تک تک رشته های فکریم میاد روی صفحه

ولی مثلا نگاه کن یه چیزایی مهمه مثلا امروز لاک قرمز زده بودم ولی نفهمیدی خببب یعنی میدونم فهمیدی ولی یه چیزی بگو بفهمم فهمیدی گل مننن

یادمه یبار یکی گفت وقتی حدیث پست میزاره هر دو کلمه یه اینتر میزنه انقدر تو مخمه که نگو

خب میزنم دیگه

البته بنده خدا هم داشت شوخی می کردا ولی خب بازم

اصلا که گفته من با جنبم؟ بیشتر از 4 ماه میگذره هنوز تو مخمه عزیزم کاش نمیگفتی عزیزم

حالا جدا از اینها دیروز رفتم کتابخانه ی محلمون و شروع کردم به درس خوندن که دیدم ای وای بر من چه کار سختیه ایننن

همه چی ساکت بود و همه چی هم درست سر جاش بود و من هر کاری می کردم نمی تونستم مغز خودمو درگیر یچیزی به غیر از درس کنم. تجربه ی سخت و عجیبی بود اون وسط هم یک سری اقایون بدون توجه به خانومانه بودن محل سرشون رو هم نمی انداختن پایین و وارد می شدند.

عزیز من بردادر من پدر من اصلا شاید داشتم لباس عوض می کردم یه دری چیزی؟؟

حالا می دونم لباس عوض کردن یه چیزی بسی بعیده ها ولی خب بازم

سه چهار روز پیش هم با یکسری از دوستان عزیز رفتیم باغ کتاب که خداییش چسبید

زیبا بود فرحبخش بود ولخرجی بود

امروز مامانم داشت میگفت هر چی خواهرت (بزرگتره) با یه عکاسی ساده و چیزای ارزون خوشحاله تو قرتی ای

بابا جان قرتی چیه من پول دوستم...

نمیشه بهم پول بدین برممم؟؟

البته می دونم در پست های گذشته تاکید شدیدی روی گزاره ی "اون هیپی / گدای سر کوچه ی ما خوشبخت تر از متخصص طبقه بالاییمونه که روحشو فروخته" داشتم ولی خب چی کار کنم هر چی فکر می کنم اون هیپی سر کوچه مون یه چیزی داره که من ندارم....

میدونی انگار اون یه انگیزه ای داره یه روحی یه چیزی که من ندارم ولی خیلی میخوام داشته باشم ها ولی تهش میبینم که ندارم و دلم پول می خواد...

اقا جان پول پوله یه بزرگی می گفت 50 درصد مشکلات زندگیت با پول حل میشه اما اون 30 درصد هم با پول حل میشه اما اون 20 درصد هممم با پول حل میشه ...

خب پول می خوام دیگه البته که میدونم که خیلی از مشکلات مثل غم تنهایی نبود دوست و این چرت و پرتا با پول حل نمیشن ولی خب با پول راحت تر نیستن؟ من ترجیح میدم توی bmw z4 ام گریه کنم تا تو جوب...

البته به یه چیر تقریبا فانتزی ای هم اعتقاد دارم که شاید به نظر زیادی خیال پردازی بیاد ولی من اعتقاد دارم با ادم درست هم اون 50 درصد هم اون 30 درصد و هم اون 20 درصد حل میشه اگر هم حل نشد گذر ازش خیلی راحت تر میشه..


حوصله ی خیلی فلسفی ندارم ولی راستی بالاخره تصمیمم رو گرفتم و تصمیم گرفتم انسانی بخونم از هممون اول میخواستم ها ولی خیلی دودل بودم این انسانی و ریاضی که تست دادم و معلوم شد هوش ریاضیم به درد جرز لای دیوار می خونه و ایشالا که بتونم یه دبیرستان خوب برای انسانی قبول بشم...

می خوام اقتصاد بخونم بعدشم انقدر پول در بیارم تا توش غلت بزنم

(میدونم انگار دارید حرفای یه بچه ی 7-8 ساله رو می شنوید ولی باور کنید راسته)

البته بازم ممکنه بگید پول در اوردن انگیزه ی کاملی برای درس خوندن نیست ولی بخش اعظمیش هست نیست؟ جدا از اون انسانی و فلسفه عشق دیرینه ی من بوده ه هرگز اجازه ی دست یافتن بهش رو نداشتم اما پس از بحث های طولانی حالا میتونم برم اون رشته ای که میخوام..

و برای شروع واشنایی با فضای کار هم دارم پادکست انسانک رو گوش میدم و میخوام در مورد جزئیات رشته ی انسانی هم تحقیق کنم تا بدونم قراره با چی مواجه بشم و ایا واقعا واقعا میخوام باهاش مواجه بشم؟؟


فکر می کنم خیلی طولانی شد اگر تا الان خوندید دستتون رو می بوسم و مخاطبای عزیز دل منید ماچ به کله هاتون =)

پول
بیاین بیشتر از دو کلمه استفاده کنیم و غرورمونو زیر پاهامون له کنیم «دوست دارم» =)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید