من یه شعرم
من یه شعرم
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

کنکور

سلام.من تو این نوشته فقط میخوام از تاثیراتی که کنکور روی زندگی و سلامت روانم داشت رو بگم.من دو سال کنکور دادم یعنی در واقع یک سال پشت کنکور موندم.سال اول یعنی زمانی که دانش آموز بودم تو شرایط بد کرونا و تعطیل شدن همه چیز خیلی روی من تاثیر گذاشت.شرایط بدی که ترس نمیذاشت از خونه هامون بریم بیرون.سال اول کنکور بدترین سال زندگیم بود هر روز گریه میکردم و اصلا توانایی درس خوندن رو تو خودم نمی‌دیدم در صورتی که من تمام سال های زندگیم و حتی قبل از تعطیل شدن مدارس جزو بهترین دانش آموزا بودم.به طور کلی هدفم برام بی معنی شده بود و همه این اتفاقات از من یه آدم افسرده ساخت.کنکورو دادیم و گذشت نتایج و اتفاقات بعدش و تصمیم برای موندن اول خوب بود نه تنها اول حتی اواسطش هم خوب بود تا بعد از عید تمام انرژی و توانایی هام تحلیل رفت و تمام احساسات بدم برگشت همراه با حسرت و غبطه خوردن نسبت به زندگی دوستام که میرن بیرون بهشون خوش میگذره میتونن راحت کتاب بخونن فیلم ببینن و کوچک ترین چیز هایی که برام مثل یه آرزو و رویا بودن که قرار نیست هیچوقت بهش برسم.الان که دارم این متن رو مینویسم8روز به کنکور1400مونده سال دوم استرس و ترس تمام‌وجودمو گرفته همش به این فکر میکنم که قراره چند سال زنده باشم که دارم این همه فشارو تحمل میکنم نداشتن هیچ دوستی که بتونه درکم کنه ترس از آینده و اینکه بعد از کنکور قراره چی بشه ترس از حرفای آدما ترس از قضاوت.من برای تک تک لحظاتم برنامه داشتم ولی الان فقط یه جسم ناتوان و دردمند‌مونده کنکور از من یه آدم عصبی و افسرده ساخت که حتی نمیتونه راحت احساساتش رو بیان کنه و اصلا حوصله ی صحبت های ساده رو هم نداره من الان کسی ام که حتی نمیدونم بعد از کنکور توانایی برقرار کردن ارتباط با دوستام رو دارم یا نه، قطعا کنکور تاثیرات عمیق تری روی من گذاشته که من الان متوجهشون نیستم.

به امید روزی که یه امتحان سرنوشت آدم ها رو به قیمت گرفتن سلامت جسم و روان ازشون نگیره.

1400/4/3

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید