لوپ ناخواسته ها
لوپ ناخواسته ها
خواندن ۲ دقیقه·۹ ماه پیش

اسفند سگی؟!

امروز 12 اسفند هست

می خوام عامیانه نوشته ام را به جلو ببرم

دیشب اعلام کردن که بله مدارس فردا تعطیل است!

از اونجایی که بنده حقیر فلک زده ی بی خاصیت همیشه مریض فرکانس پایین بدبخت امسال مدیریت بخش انفورماتیک این جهنم رو عهده دار شدم

ناچار شدم بیام

صبح ها با من حرف از خوش اخلاقی نزنید من صبح ها قابلیت به قتل رساندن انسان ها را دارم...

بیست روز پیش نوزدهمین انفولانزای مسخره را پشت سر که چه عرض کنم به موازات جانم بسر کردم

و چشمم کور از هفته پیش ویروس جدیدی در این جهنم به من منتقل شد!

یک دخمه بی پنجره و 400 ویروس زنده که در هم میلولند...

تقویم را جرواجر کرده ام انقدر که روزها را محکم و محکم تر خط می زنم که چیزی نمانده است تار و پود آن در بیاید!!

امروز باز باید سر به درمانگاه بزنم

مطمئنم یک آنتی بیوتیک قوی نثار جانم می کند...

اما حیف از جانم

جان عزیزم

تو هم می توانستی حال خوبی داشته باشی و زندگی خوبی پشت سر بگذاری.. من حتی یک روز هم شبیه آنچه از خودم در رویاهایم متصور می شوم زندگی نکرده ام...

کاش فرصتش را بیابم که بتوانم ..

حتی صورتم را نمی شناسم

اصلا شبیه خودم نیستم اصلا

حتی شبیه بدترین حالت خودمم نیستم

خیلی فراتر از بدترین حالت خودم...

اول مهر اولین بار که آن انفولانزای مرگبار را تجربه کردم فک می کردم دیگه آخریشه

هر بار فک می کردم این دیگه آخریشه

اما سال به پایان رسید و من هر هفته انواع ویروس ها را تجربه کردم...

هیچ کس تاکید می کنم هیچ کس نمی داند از چه صبحت می کنم!

در بدترین حالت ممکن نفس می کشم

فقط و فقط می دانم که منتظرم تمام شود تمام این روزها تمام شود...

دیگر خط زدن روزها یا شمردن تقویم چیزی را درست نمی کند فقط تمام شدن آن می تواند حالم را خوب کند....

البته اگر باز هم حالی مانده باشد....

چگونه بگویم امروز 12 اسفند حتی تصورش هم نمی کردم دوباره مریض شده باشم

اما شده ام

هر هفته مریض شدم....

خسته م خیلی خسته ام خیلی خسته

فقط مرا نجات دهید از این جهنم وزارت کاری با تاخیر

فقط برایم دعا کنید به سلامت از این جهنم بیرون بیایم....جانم در خطر است....

آنتی بیوتیکجهنمتعطیلیاسفند
زنی 31ساله با تحصیلات کافی اما ... فکر می کردم مهندس بشم ارشد هوش مصنوعی بخونم اوووف تا کجا رفتم اما ببین حالا کجام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید