ویرگول
ورودثبت نام
لوپ ناخواسته ها
لوپ ناخواسته ها
خواندن ۱ دقیقه·۷ ماه پیش

امروز 23 اسفند؟

باورم نمیشه

انگار جنگ بوده

و پایان روزهای جنگ به حساب میاد

احساس می کنم پرستار یک کمپ جنگی بودم طی 6 ماه 18 بار مریض شدم

ناگفته نمونه ها هنوز ترکش هاش در بدنم هست

بادی به بودی می خوره این ترکش ها صداشون در میاد

اصلا نمی دونم چطور گذشت چطور رفت

فقط می دونم دیگه نمی خوام هرگز هرگز حتی برای لحظه ای این روزها تکرار بشن

دیدین بعضی روزا خیلی سخت می گذرن وقتی تموم میشن باورت نمیشه تموم شده

من امروز این حالتم

باورم نمیشه تموم شده

احتمالا تا یک هفته باورم نشه تموم شده

یه حالتی داره شبیه به سیرک و جنگ و کنسرت جاز

نمی دونم

برای سلامتی م دعا کنید دوباره مریض نشم که خیلی خسته شدم از مریضی


زنی 31ساله با تحصیلات کافی اما ... فکر می کردم مهندس بشم ارشد هوش مصنوعی بخونم اوووف تا کجا رفتم اما ببین حالا کجام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید