دلی
دلی
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

رهگذری از خاطره ها «2»:))

بسم رب:)

عاشقانه های لیلی و مجنون..


کتاب میخواند؛ و اخم ظریفی بر ابروی او حکم میکرد،

انکار کرده ام اگر نگویم خواستنی تر از همیشه شده بود

از پشت به اغوش کشیدمش

و عطر تنش را باتمام وجود به ریه هایم هدایت کردم

از عطر خاصی استفاده نمیکرد:)

اگر بگویم مجنونم بوی عشق میدهد باور میکنی؟

برگشت

مرا به اغوش کشید

در اغوشش حل شدم

بوسه ای بر گیسوانم کاشت

ومن باتمام وجود هزاران بار در دل عاشقانه های با او کردم....

و او با چشمانش...



پایان


لیلی تو؛ مجنون من
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید