اما فردا اگر به مدرسه مان گاز بزنند چه؟ اگر در زنگی توانستم به سوالی پاسخ بدهم و معلم با نگاه خشمگینی تحقیرم کند چه؟؟ اگر فردا مجبور شویم صحبت های معاونمان درباره ی حجاب و خامنه ای را گوش کنیم چه؟؟ اگر دوباره خایمال کلاس به این حال که نمره اش از ما پایین تر است به عنوان بالاترین نمره ی کلاس معرفی شود.
و بازم تصویر های وحشتناکی که هر روز میبینم جلوم رژه میروند:
_بچها ساکت باشید گاز چیه بابا؟ حتما بخاطر روزه خواریتونه!
او هیچوقت درک نکرد چه حال افتضاحی داشتیم. بعد چند ساعت حال خودش هم بد شد و تصمیم گرفت بهمان اجازه بدبهد به خانه مان برویم.
بازهم سر کلاس دفاعی مزخرف ترین احساسات به من هجوم می آورند. از معلمی که بشدت از او تنفر دارم و این حس دو طرفه است. از اینکه باید عکس ترسناک شیطانی به نام خامنه ای را ببینم و درباره او دروغ هایی بگویم.
چقدر مرد خوبیست، چه رهبری..!
دوباره همه را در آن هوای گرم و سوزان به صف می کنند تا حرف های ناظم درباره ی حجاب و ازدواج را بشنوند. همیشه وقتی حرف هایش را میشنوم سردرد میشوم. نه صدای خوبی دارد و نه درباره ی چیز خاصی صحبت می کند. و برای من سوال است که ما می آییم تا درس بخوانیم یا بشینیم درباره ی ازدواج و تشکیل خوانواده حرف های مزحرفی گوش کنیم. ولی ناگهان به معنای واقعی حالم از این حرف بد می شود :( دخترای گلم! دختری که ازدواج نکنه ترشیده س و ناتوان، ما هممون تو زندگی به یک مرد نیاز داریم تا بهش تکیه کنیم. و اضافه کنم خیلی گناهه که بخوای با هم جنس خودت وارد رابطه بشی. پس دخترا حواستون باشه دوستای بد و فضای مجازی روتون تاثیر نذاره...)
بازهم خایمال کلاس درحالی نمره اش باید 18/5 باشد بیستِ بیست می شود...
