اون روز مثل تمام روزهای دیگه مشغول اینستا گردی بودم
مراسم عروسی یکی از دوستانم نزدیک بودو من کل اینستاگرامو برای پیدا کردن یک لباس مناسب شخم میزدم.
در حین همین گشتو گزارها بودم که سوال خواهرم ذهنم رو به خودش درگیر کرد:
"چرا انقدر فروشم کمه؟"
خواهرم یک گالری کوچیک برای پوشاک کودک در یک شهر کوچیک داره. از اونجایی که جمعیت اون شهر کمه و مغازه های رقیب هم وجود دارن پس طبیعیه که فروشش کم باشه
اما چطور هم صنفاش خوب میفروشنو اون مگس پرونی میکنه؟
با پشت سر گذاشتن 2 سال قرنطینه تقریبا خرید اینترنتی یک کار بدیهی و جا افتاده شده
اما خواهرم با اینکه یک پیج اینستاگرامی برای فروشگاه پوشاک کودکش داره، فروش اینترنتیش نزدیک به صفره
سول خواهرم منو به فکر فرو برد، سعی کردم تمام فاکتور های یک صفحه ی موفق رو بررسی کنم یه چیزی با عقل جور در نمیومد
اون تو صفحش فعالیت معمولی داشت پست میذاشت، استوری میذاشت، کپشن رو با دقت مینویشت حتی تبلیغات هم انجام داده بود اما جز چندتا فالوور روح تاثیر خاصی روی پیجش نداشت
چرا اتفاقی نمی افتاد؟
به خودم که دنبال یک لباس مناسب بودم نگاه کردم؛
من بیشتر وارد چه صفحاتی میشم؟
بیشتر کدوم پیج ها نظرمو جلب میکننو اونارو یکی از گزینه های خریدم در نظر میگیرم؟
جوابش ساده اما جالب بود
با دقت در رفتار خودم برای انتخاب یک پیج ناسب برای خرید متوجه شدم بیشتر سراغ صفحاتی میرم که که منظم تر هستند و محصول رو بهتر نشون میدن
اگر هم لینک سایتشون داخل بایو بود که دیگه جز گزینه های قطعی من برای خرید بودن
اینطوری بود که متوجه شدم باید برای پیج اینستاگرام خواهرم دنبال یک تم مناسب و درخور باشیم
لباس کودک حالو هوای شادو کودکانه رو باید به بیننده القا کنه پس به یک تمی احتیاج داشتیم که اینکارو بکنه
از اونجایی که عکاسی لباس ها با خودمون نبود و خواهرم از عکس های ژورنالی تولید کننده های اصلی استفاده میکرد، هماهنگ کردن عکس ها کار ساده ای نبود
به همین خاطر بهترین راه انتخاب یک کاور و یک قالب ثابت برای پست ها و استوری ها بود
با گشتو گزار توی اینترنت به یک صفحه ای برخوردم که لینکش رو براتون در انتهای مطلب میزارم
با کمک این صفحه، ما تونستیم یک تم خاص برای گالری خواهرم پیدا کنیم و این تازه اول راه ما برای ارتقای صفحه ی کاری خواهرم بود
با آرزوی موفقیت برای همه ی شما