مسیر شغلی مجموعهای از مشاغل است که به شما در حرکت به سمت اهداف و مقاصدتان یاری میرساند.
مسیر شغلی عبارت است از توالی شغلهایی که برنامه شغلی شما را در طولانی مدت میسازند. ممکن است مسیر شغلی و برنامه شغلی، برای شما مشابه هم به نظر بیایند، اما در واقعیت این طور نیست. برنامه شغلی شامل اهداف کوتاه مدت و بلند مدتی است که به شغلی ایدهآل میانجامد، این در حالی است که مسیر شغلی به طور اختصاصی، به شغلهایی میپردازد که هر فرد را به سمت اهدافش میبرد.
در واقع مسیر شغلی، شامل تمام شغلهایی میشود که شما نیاز دارید در آنها فعالیت کنید تا در نهایت به شغل مورد نظر خود برسید. حتماً لازم نیست که مسیر شغلی ما با استفاده از نردبان شغلی و رو به بالا باشد؛ شاید بعضی اوقات مجبور به درجا زدن یا حتی پسرفت کردن هم باشیم. علاوه بر این، نیاز نیست که مسیر شغلی چارچوب زمانی خاصی برای خود داشته باشد.
تفکر سنتی بر این باور است که مسیر شغلی لزوماً باید رشد عمودی (طولی) یا همان پیشرفت به سطوح بالاتر باشد، اما تفکر جدید باور دارد که حرکت عرضی و افقی در یک موقعیت شغلی یا در صنایع مختلف نیز در چارچوب مسیر شغلی قرار میگیرد. مسیر شغلی هر فرد، ممکن است با فرد دیگر متفاوت باشد، زیرا مشخص نیست هر فرد تا چه میزان با اهدافش فاصله دارد و باید چه زمانی را طی کند تا به اهدافش برسد.
مقولۀ تغییر مرتب شغل در قلب مسیر شغلی است. به طور متوسط هر فرد ۱۰ تا ۱۵ بار در طول عمر خود شغلش را تغییر میدهد. در بعضی مواقع این تغییرات شامل تغییر صنعت و زمینه کاری هم میشود.
در بعضی مسیرهای شغلی فراز و نشیبهایی دیده میشود که گاهی این نشیبها ارادی است و با اختیار کامل فرد صورت میگیرد. برای مثال فردی که سطح شغلیاش سطح میانی است، وقتی تصمیم میگیرد به صنعت و زمینهای جدید تغییر شغل دهد، ناچار است تا چند سطح پایینتر بیاید یا حتی به عنوان مبتدی کار خود را آغاز کند تا بتواند آموزش و تجربه لازم را برای حرکت طولی در نردبان شغلی به دست آورد.
در ادامه چندین مثال مناسب از مسیر شغلی در رشتهها و زمینههای مختلف شغلی میآوریم. به خاطر داشته باشید که بعضی از مسیرهای شغلی مستقیم هستند و مشاغل دقیقاً به ترتیب از پی یکدیگر میآیند و نردبان شغلی کاملاً مشخص است. دیگر مسیرهای شغلی معمولاً غیر مستقیم هستند و شامل کار کردن در صنایع مختلف یا شغلهای مختلف میشوند.
حال برای درک بهتر چند مثال میآوریم:
در مورد مسیرهای شغلی دو نوع افراد وجود دارند: آنهایی که دائماً به سمت اهداف خود حرکت میکنند و افرادی که از آنها عبور می کنند. برای قرار گرفتن در دسته اول که جذاب تر است، باید یک مسیر شغلی شخصی سازی شده را در نظر بگیرید، که راهی عالی برای ترسیم آینده شغلی و تعیین اولویت های اصلی شما است. این طرح به جای تمرکز بر جنبه های کلی حرفه، راهنمای گام به گام برای دستیابی به اهداف خود در کوتاه ترین زمان ممکن را ارائه می دهد.
در اینجا چند نکته وجود دارد که باید هنگام کار بر روی برنامه شغلی خود در نظر بگیرید:
امروزه، امکانات بیپایانی برای ترسیم مسیر شغلی وجود دارد. دیگر سناریوی کلاسیک افرادی که تمام عمر خود را برای یک شرکت کار می کنند در حالی که به آرامی اما مطمئناً از نردبان شغلی بالا می روند، کمتر دیده میشود. به جای اتکا به کارفرما، اکنون این خود کارمندان هستند که باید مسئولیت اجرای طرح شغل را بر عهده بگیرند. با تغییرات سریع دنیا، فرد برای موفقیت، باید فعالتر شود. و این دقیقاً جایی است که برنامه شغلی شما به تصویر کشیده میشود. هزاران راه مختلف وجود دارد که میتوانید با استفاده از آن شغل آینده خود دنبال کنید. اما بهترین راه برای شروع این است که اولویتهای اصلی خود را مشخص کنید.
هرچه زودتر متوجه شوید که در زندگی چه کاری میتواند باعث اشتیاق تان میشود، زودتر مسیر شغلی خود را پیدا خواهید کرد. این موضوع باعث می شود که احساس رضایت کنید و به رشد شما به عنوان یک شخص کمک کند. وقتی کاری را انجام میدهید که واقعاً از آن لذت میبرید، به سختی متوجه میشوید که خسته میشوید، زیرا احساسات مثبتی که از آن دریافت میکنید بیشتر از احساسات منفی است. این به نوبه خود می تواند به شما انگیزه دهد تا بیشتر و بهتر عمل کنید. متأسفانه، تنها تعداد کمی از افراد وجود دارند که بلافاصله میتوانند بفهمند شغل رویاییشان چیست. بسیاری از افراد، در پایان عمر است که بالاخره متوجه میشوند اشتیاق واقعیشان چیست. می توان گفت بهترین شاخص برای اینکه بفهمید در مسیر درستی حرکت میکنید، احساسی است که وقتی از خواب بیدار می شوید و به شروع روز خود فکر می کنید، به دست میآورید.
آموزش و توسعه فردی مستلزم یک شغل موفق است. ایجاد یک شغل موفق اغلب به معنای سرمایه گذاری زمان و انرژی زیادی برای پیشرفت شخصی شماست. تمرکز اصلی چنین پیشرفتی باید کسب مهارت های خاصی باشد که در نهایت به شما کمک می کند تا در حرفه انتخابی خود موفق شوید. بنابراین، هنگامی که اولویت های اصلی خود را تعیین کردید و آینده حرفه ای خود را ترسیم کردید، ممکن است به دنبال آموزش کوتاه مدت و در عین حال موثر در آن زمینه باشید.
حتی امروزه هم افراد باورهای محدود کننده خود را کنار نگذاشتهاند. هنوز هم کلیشههایی در مورد برخی از مشاغل وجود دارد، که برخی از شغلها را «معتبرتر» ازبقیه میداند، یا شغلی را مناسبتر برای یک جنسیت نسبت به جنسیت دیگر و غیره هستند. همه اینها را فراموش کنید. تنها چیزی که باید مهم باشد این است که آیا آن کار را دوست دارید یا خیر. اگر به آن کار مشغول، هیچ یک از آن «محدودیت ها» نباید شما را از تحقق رویاهایتان باز دارد.
اجازه ندهید ایده شروع کارهای کوچک شما را دلسرد کند. همه ما باید از یک جایی شروع کنیم. سعی کنید ریشه مشکل را پیدا کنید و از خود بپرسید: «وقتی همه کلیشهها کنار گذاشته میشوند، دقیقاً چه چیزی مرا از دنبال کردن رویایم باز میدارد؟» هر چه که باشد، دائماً شما را عقب نگه می دارد، مگر اینکه در نهایت ترس خود را رها کنید و اجازه دهید کارفرمایان تمام پتانسیل شما را ببینند.
کارجویان بلندپرواز اعتبار را مهمتر از تجربه میدانند و فقط بر روی مشهورترین شرکت های جهان به عنوان یک شغل آینده تمرکز می کنند. در حالی که هدف گرا بودن بسیار مهم است، گاهی اوقات ممکن است عاقلانهتر باشد که شغلی را که اینجا و اکنون به شما پیشنهاد میشود بپذیرید. حقیقت این است که اکثر تاجران موفق زمانی شغل خود را از همین نقطه شروع کردند: بدون دفتر بزرگ و دستیاران شخصی. به عنوان مثال، جف بزوس قبل از موفقیت خود به عنوان موسس آمازون در مک دونالد کار می کرد، در حالی که جورج سوروس سرمایه گذار در یک فروشگاه سوغات کار می کرد.
در ابتدای مسیر شغلی شما، نام های بزرگی که در رزومه شما نوشته شدهاند، مهم نیستند. بلکه میزان تجربه شما اهمیت دارد. مورد دوم تا حد زیادی مهمترین چیز در مورد نیازهای شغلی است. یک مطالعه در سال ۲۰۱۷ بر روی ۱۰۰ نفر از ثروتمندترین افراد نشان داد که ۱۹٪ از ثروتمندترین افراد جهان در نقش فروشنده شروع به کار کردند. برای من، این تعجب آور نیست، زیرا بسیاری ممکن است آن را بسیار ایمنتر و راحتتر بدانند، در مقایسه با مدیریت کسبوکار شخصی که هر خطری میتواند مضر باشد، انجام فرآیند آزمون و خطا در حالی که برای شخص دیگری کار میکند، انجام شود.
با تغییراتی محیط سازگار باشید. ایده کنترل کامل زندگی و حرفهمان یک توهم است و همهگیری کرونا یک نمونهی آن است. رویدادهای غیرقابل پیش بینی زیادی وجود دارد که احتمالاً در آینده با آنها روبرو خواهیم شد، و تنها کاری که می توانیم برای آسانتر کردن آن انجام دهیم این است که تغییرات ناگهانی را بپذیریم و سعی کنیم با استفاده از موقعیت به نفع خود خود را تطبیق دهیم.
به عنوان مثال، استیو جابز زمانی گفت که اخراج شدن از اپل “بهترین اتفاقی است که میتوانسته باشد.” جابز در سخنرانی خود در سال ۲۰۰۵ در دانشگاه استنفورد نیز به دانشجویان گفت: «گاهی اوقات زندگی با آجر به سر شما می زند. ایمان خود را از دست ندهید. من متقاعد شده ام که تنها چیزی که مرا نگه داشت این بود که کاری را که انجام میدادم دوست داشتم. شما باید چیزی را که دوست دارید پیدا کنید.»
اگر تا پیش از خواندن این مقاله تصوری از مسیر شغلی خود نداشتید یا اینکه با مطالعه این مقاله تصمیم به ترسیم مسیر شغلی خود گرفتید، سروجو میتواند در این زمینه به شما کمک کند.