
امروزه با ظهور هوش مصنوعی، انقلابی تازه همانند انقلاب اینترنت در جهان رخ داده است. انقلابی که باعث میشود یادگیری و سرعت آن بیش از هر زمان دیگری پررنگتر شود چرا که تنها راه رقابت با هوش مصنوعیهای فعلی یادگیری مهارتهای جدید و تسلط به آنها در کمترین زمان و به بهترین نحو ممکن است. یادگیری تنها در این زمینه نقش خود را نشان نمیدهد بلکه در زمینههای دیگر مانند: کنکور، امتحانات دانشگاهها و امتحانات پایان ترم دانشآموزان میتوان اهمیت آن را درک کرد. همچنین بخشی از این مقاله برگرفته از مطالب Ali Abdol فارغ التحصیل رشته پزشکی دانشگاه کمبریج است.
وقتی کلماتی مانند بهترین تکنیک یادگیری، تکنیک یادگیری عمیق، روش تثبیت یادگیری و ... را میشنویم همه یاد دورکردن (مرورکردن) میافتیم و همه این باور را داریم که برای رسیدن به نتیجه خوب در آزمون و یادگیری بدون فراموشی بهترین راه دورکردن است، در حالی که اصلاً این چنین نیست. برای رد این موضوع بهتر است به مفهوم یادگیری مراجعه کنیم. یادگیری زمانی اتفاق میافتد که ما انرژی ذهنی صرف کنیم و این انرژی مصرفی زمانی ایجاد میشود که ما در تنگنایی قرار بگیریم به اصطلاح در واقع یک حس درماندگی و ناامیدی را تجربه کنیم. برای مثال وقتی میخواهیم یک قاعدهی جدید را از زبان یاد بگیریم وقتی بعد از مدتی آن قاعده را نمیفهمیم خسته، ناامید و حتی عصبانی میشویم، این دقیقاً همان حس درماندگی است و شروع یادگیری همینجا است. یکی دیگر از اتفاقاتی که در این روش رخ میدهد این است که هر زمانی که ما دور میکنیم، صرفاً مطالب رو مشاهده میکنیم و باعث توهم یادگیری در ما میشود و علاوه بر آن هیچ انرژی هم مصرف نمیکنم و در این وضیعت هم نباید انتظار داشته باشیم که یادگیری موثری اتفاق بیفتد و ما بعداً بتوانیم در آزمونها، از این مطالب استفاده کنیم.
همهی ما برای برجسته کردن عموماً دو دلیل داریم: یک، برجسته کردن هنگام مطالعه باعث افزایش تمرکز میشود و دو اینکه وقتی از بالا به کتاب یا مطلبی که در حال خواندن آن هستیم نگاه میکنیم این حس به ما القا میشود که در حال یادگیری عمیق هستیم یا اینکه بسیار هدفمند درحال مطالعه هستیم. حتی با وجود این دو مزیت ولی باز هم روش مناسبی نیست چرا که در هنگام مطالعه یا یادگیری فعال (یادگیری فعال، یکی از روشهای مناسب برای یادگیری و تثبیت مطالب است که در بخش بهترین تکنیکهای یادگیری به آن خواهیم پرداخت) وقتی بعد از چند روز دوباره این مطالب را مطالعه میکنیم و با موارد برجسته شده مواجه میشویم باعث میشود فکر کنیم چون آنها را قبلاً برجسته کردهایم پس به خوبی آنها را یاد گرفتهایم درحالیکه اگر سؤالی در مورد آن موضوع از خودمان بپرسیم توانایی پاسخ به آن سؤال را نداریم.
یکی دیگر از روشهایی که به احتمال زیاد دانشجویان و دانشآموزان آن را بهعنوان بهترین روش مطالعه و تثبیت دروس خود توصیه میکنند خلاصه کردن مطالب است. خلاصه کردن روشی بسیار سخت و زمانگیر است و همچنین همهی افراد نیز به خوبی نمیتوانند مطالب را منسجم و بههم پیوسته خلاصه کنند حتی این تکنیک برای افرادی که از مهارت بالایی در این زمینه برخوردار هستند، با توجه به زمان، انرژی و میزان تاثیرگذاری بسیار کم بر یادگیری توصیه نمیشود.
تا اینجا با تکنیکها و اشتباهات رایج در مسیر یادگیری آشنا شدیم در ادامه با بهترین روشهای یادگیری دروس و مهارتهای گوناگون آشنا خواهیم شد.
این روش به این صورت است که بهصورت آگاهانه و در زمانهایی خاص و منظم به بازیابی اطلاعات که همراه با مصرف انرژی و همان احساس درماندگی است میپردازیم.
هر زمانی که ما یک مطلبی را میخوانیم میتوانیم آن مطلب را به شکل تارهای یک عنکبوت برای خودمان ترسیم کنیم یعنی اصل مطلب را در وسط قرار میدهیم. آن قسمتهایی که بهعنوان زیر موضوع (موضوع فرعی یا اهمیت کمتری نسبت به موضوع اصلی دارند) هستند را به شکل بندهایی که منشأ آنها موضوع اصلی هست ترسیم میکنیم و هر زمانی که ما سعی میکنیم اطلاعات را بهیاد بیاوریم باعث میشود چیزهایی که قبلاً خوانده بودیم را بهتر متوجه بشویم.
در این روش ما بعد از خواندن هر پاراگراف، کتاب را میبندیم و سعی میکنیم اطلاعات را بازیابی کنیم و هر جا که در بازیابی احساس ضعف کردیم همان قسمت را (نه کل پاراگراف) مجدد مطالعه میکنیم.
بهطورکلی اگر میخواهید متوجه شوید که مطلبی را واقعاً فهمیدید یا نه باید بتوانید آن مطلب را برای یک آدمی که تخصصی در آن زمینه ندارد توضیح بدهید یا بهطور عامیانه به یک بچهی ۵ساله آن مفهوم را توضیح دهید.
برای درک این روش باید منحنی فراموشی را درک کنیم. اصلاً منحنی فراموشی چیه؟ به زبان ساده اگر من اطلاعاتی را الان وارد ذهنم میکنم زمانی طول میکشد که من این اطلاعات را فراموش کنم، اما اگر آن اطلاعات را دوباره تکرار کنم اطلاعات دوباره در ذهن من احیا میشود و اگر من دوباره این اطلاعات را فراموش کنم و مجدد سعی کنم آنها را به یاد بیاورم، میزان فراموشی من به صورت پیوسته کمرنگ و کمرنگتر میشود و این موضوع را میتوان با این تئوری مشخص کرد، اگر من عامدانه تلاش کنم که یک موضوع فراموش شده یا تا حدی فراموش شده را دوباره بهخاطر بیاورم این پیام را به ذهن میدهم که آن مطلب مهم است و همچنین باعث میشود مطلب بیشتر در ذهن نقش ببندد. دستورالعمل این روش هم به این صورت است که در این فاصلههای زمانی (1 روز بعد، 3 روز بعد، 7 روز بعد، 30 روز بعد، 90 روز بعد و...) بعد از اولین مطالعه به بازیابی اطلاعات بپردازیم.
در دنیای امروز، یادگیری همانند بسیاری از شغلها یک مهارت محسوب میشود و همانطور که دیدیم بهدست آوردن این مهارت آنچنان راحت نیست و برای کسب آن باید تلاش کرد.
Make it stick - Peter C.Brown, Henry L.Rodiger, Mark A.MacDaniel
Ali Abdol's YouTube channel - How to Study for Exam