فصاحت و بلاغت کلام علی ابن ابی طالب برای هر انسان حق طلب و اهل علم و معرفت ، خواه مسلمان یا غیر مسلمان ، قابل درک است. متن زیر بخشی از سخنرانی امام در مورد از آفرینش آسمان و زمین که برای یکتاپرستان و یاران ایشان شنیدنی است.
عجز انسان از شناخت ذات خدا : سپاس خداوندی را که سخنران از ستودن او عاجزند و حسابگران از شمارش نعمت های او ناتوان تلاش گران از ادای حق او در ماندهاند. خدایی که افکار شرف اندیش ،ذات او را درک نمی کنند و دست غواصان دریای علوم به او نخواهد رسید . پروردگاری که برای صفات او حد و مرزی وجود ندارد و تعریف کاملی نمیتوان یافت و برای خدا وقتی معین و سرآمدی مشخص نمی توان تعیین کرد. مخلوقات را با قدرت خود آفرید،و باران رحمت خود باد ها را به حرکت درآورد و به وسیله کوه ها اضطراب و لرزش زمین را به آرامش تبدیل کرد.
دین و شناخت خدا : سرآغاز دین،خداشناسی است؛ کمال شناخت خدا،باور داشتن او؛ با کمال باور داشتن خدا، شهادت به یگانگی او است ؛ و کمال توحید (شهادت بر یگانگی خدا) اخلاص ؛ و کمال اخلاص ، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است ؛ سیر و هم سفتی نشان می دهد که غیر از موصوف،هر موصوفی گواهی میدهد که غیر از صفت است . پس کسی که خدا را با صفت مخلوقات تعریف کند او را به چیزی نزدیک کرده ، و با نزدیک کردن خدا به چیزی ، دو خدا مطرح شده ، با مطرح شدن دو خدا ، اجزایی برای او تصور نموده ؛و با تصور اجزا برای خدا، او را نشناخته است.
کسی که خدا را نشناسد به سوی او اشاره می کند و هر کس به سوی خدا اشاره کند ، او را محدود کرده ، و به شمارش آورد . و آن کس که بگوید « خدا در چیست » او را در چیز دیگری نداشته است ، و کسی که بپرسد « خدا بر روی چه چیزی قرار دارد ؟» به تحقیق جایی او را خالی از او در نظر گرفته است ، در صورتی که خدا همواره بوده و از چیزی به وجود نیامده است . باهمه چیز است ، نه این که همنشین آنان باشد ؛ و با همه چیز فرق دارد نه این که از آنان جدا و پیکانه باشد. انجام دهنده همه کار هاست ، بدون حرکت و ابزار و وسیله . بیناست حتی در آن هنگام که پدیدهای وجود نداشت ، یگانه و تنهاست ، سیر و کسی نبوده تا با او انس گیرد و یا از فقدانش وحشت کند.
راه های خدا شناسی
اول – آفرینش جهان : خلقت را آغاز کرد و موجودات را بیافرید ، بدون نیاز به فکر و اندیشه ای ، یا استفاده از تجربه ای ، بی آن که حرکتی ایجاد کند و یا تصمیمی مضطرب در او راه داشته باشد. برای پدید آمدن موجودات ، وقت مناسبی قرار داد و غرایز را همراه آنان گردانید . خدا پیش از آنکه موجودات را بیافریند ، از تمام جزئیات و جوانب آن ها آگاهی داشت و حدود و پایان آنها را می دانست و از اسرار درون و بیرون پدیده ها آشنا بود. سپس خدای سبحان طبقات فضا را شکافت و اطراف آن را باز کرد و هوای به آسمان وزمین را یافته را آفرید ، و در آن آبی روان ساخت ،آبی که امواج متلاطم آن شکننده بود ، که یکی بر دیگری می نشست ، آب را در بادی طوفانی و شکننده نهاد و باد را به بازگرداندن آن فرمان داد و به نگهداری آب مسلط ساخت و حد و مرز آن را به خوبی تعیین فرمود. فضا در زیر تند باد و آب در بالای آن در حرکت بود. سپاس خدای سبحان طوفانی برانگیخت که آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پی در پی درهم کوبید .
طوفان به شدت وزید و از نقطه ای دور دوباره آغاز شد . سپس به طوفان کرد تا امواج دریا ها را به هر سو روان کند و برهم کوبد کار با همان شدت که در فضا و زیدن داشت ، بر امواج آب ها حمله بر گردد از اول آن برمی داشت و به آخرش میریخت ، و آب های ساکن را به امواج سرکش برگرداند . تا آنجا که آب ها روی هم قرار گرفتند و چون قله های بلند کوه ها بالا آمدند. امواج تند کف های بر آمده از آبها را در هوای باز و فضای گسترده بالا برد ، که از آن هفت آسمان را پدید آورد.
آسمان پایین را چون موج مهار شده آسمانهای بالا را مانند سقفی استوار و بلند قرار داد ، بی آن که نیازمند به ستونی باشد یا میخ هایی که آنها را استوار کند آن کاه فضای آسمان پایین را به وسیله نور ستارگان درخشنده زینت بخشید و در آن چراغی روشنایی بخش « خورشید » ، و ماهی درخشان ، به حرکت درآورد که همواره در مدار فلکی گردنده و برقرار و سقفی متحرک و صفحه بی قرار ، به گردش خود ادامه دهند.
دوم – شگفتی خلقت فرشتگان
سپس آسمان های بالا را از هم گشود و از فرشتگان گوناگون پر نمود . گروهی از فرشتگان همواره در سجده آمد و رکوع ندارند و گروهی در رکوع هستند و یارای ایستادن ندارند و گروهی در صف هایی ایستاده اند که پراکنده نمیشوند و گروهی همواره تسبیح گویند و خسته نمی شوند و هیچ گاه خواب به چشمشان راه نمی یابد عقل های آنان دچار اشتباه نمی گردد ، بدنهای آنان دچار سستی نشده و آنان دچار بی خبری بر خواسته از فراموشی نمی شوند . برخی از فرشتگان ، امینان وحی الهی و زبان گویای وحی برای پیامبران میباشند ، پیوسته برای رساندن حکم و فرمان خدا در رفت و آمدند. جمعی از فرشتگان حافظان بندگان ، و جمعی دیگر در بانان بهشت خداوندند. بعضی از آن ها پاهایشان در طبقات پایین زمین قرار داشته و گردن هاشان از آسمان فراتر ، و ارکان وجودشان از اطراف جهان گذشته ، عرش الهی بر دوش های شاناستوار است ، برابر عرش خدا دیدگان به زیر افکنده و در زیر آن ، بالها را به خود پیچیده آمد . میان این دسته از فرشتگان با آنها که در مراتب پایین تری قرار دارند ، حجاب عزت و پرده های قدرت ،فاصله انداخته است . هرگز خدا را باور و هم و خیال ، در شکل و صورتی نمی پندارند و صفات پدیده ها را بر او روا نمی دارند ؛ هرگز خدا را در جایی محدود نمی سازند ، و نه با همانند آوردن ، او اشاره میکنند .
بخش هایی از خطبه 1 نهج البلاغه امام علی (ع)
ترجمه مرحوم استاد دشتی