عروسک کاش میشد باهام حرف میزدی...
کاش چشمانت پلک میزد
کاش در دلت نفس بود
کاش در دستانت گرمی و در لبت سخنی برای ارام کردن من بود
عروسک کاش زنده بودی میدیدی و میشنیدی حرفای ناگفته منو
از کجا بگم برات و از کجا تموم کنم. چی بگم از خانه ای که خراب و مردمانی که پژمرده شدن. از دلی که نا آرام و از مردمک سیاه چشمانی که در دریا سفر میکند
عروسک درد قشنگه:)
از هر طرف بخونی همونه ولی از یه طرف نگاش کنی ترسناک و از یه طرف دیگه شیرینه
درد انسان را میکشد.. زندگی را از او میگیرد.. او را شکننده و ضعیف میکند
دیدی؟ این یه طرفش بود
درد انسان را متولد میکند.. زندگی جدیدی به او میدهد.. و اورا قوی و مقتدر میکند
گول اشکات و نخور.. این قطره ها میریزن تا تو تغییر کنی..
عروسک.. شاید لطف خداست که درد میکشیم..:)