این روزها شمع های زیادی را روی
قلبم نشانه گرفته ام
از دریچه ی تنگ فراموشی
دستانم را به نشانه ی صلح برسینه ی هوا کوتاه و بلند می رقصانم!
روبروی آینه های اتاقم ،تند تند چهره ام را با عروسک های زیادی معامله میکنم قرار است فردا زندگی را به دادگاه جدایی ببرم ولکه های کثیف بوسه ای که تو با خنده به چهره ام چسباندی آرام و خوشبخت
جدا کنم
طوری که هیچکس بهانه های مرا از نگاهم ثبت نکند.