در ادامه نوشتن کتابم، درباره پوشاک و زیورآلات، دارم تاریخ لباس در ایران قبل از اسلام یعنی ایران باستان و بعد از اسلام یعنی بعد از میلاد تقریبا (میدونم تاریخ میلاد و اسلام یکی نیست؟!) تا این روزگار مینویسم.
اما قبل از آن باید پوشاک، رخت، لباس، پوشش، مد و فشن برای خودم اول، بعد برای شما مخاطب عزیز تعریف کنم.
وقتی لباسهای این روزای دنیای مد میبینم رگه ها یا سیاهرگهای زیورآلات و لباسهای سنتی اقوام و ادیان ایران به وفوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووور توش میبینم با یه دنیا باور و اعتقادی که شاید این روزا کمرنگتر شده است!؟؟؟
"پوشاک" تعاریف مختلفی دارد.
در "لغتنامه دهخدا" در مقابل کلمه پوشاک آمده است: «پوشیدنی، جامه، ثوب، لباس».
در "فرهنگ عمید": «هر چیز پوشیدنی را پوشاک میگویند».
«پوشاک یعنی: جامه، لباس، هر چیز پوشیدنی.»
«لباس یعنی: جامه، پوشاک، تنپوش.»
«به راستی زیباترین لباس، آن لباسی است که تو را با مردم همسان کند و موجب آرامش تو در میان آنان شود و زبانهای آنان را از بدگویی تو باز دارد.» (امام علی(ع))
یکی از نمادهای فرهنگی و تمدنی در جامعه، پوشاک است که با دین نیز پیوند دارد.
«پوشاک» در لغت به معنا پوشیدنی، لباس و جامه و «پوشیدن» به معنای در بر کردن، نهفتن یا پنهانکردن چیزی و نگهدارنده است.
بیمناسبت ندیدیم که به اختصار درباره واژههایی همچون "پوشش"، "لباس"، "پوشاک" و "مُد" که گاه با هم اشتباه و گاه نیز با هم اختلاط پیدا میکند، توضیح مختصری را تقدیم کنیم:
- "پوشش" (Cover)، به معنای مستورکردن و پوشاندن بخش یا بخشهایی از بدن است که قدمتی به اندازه قدمت زندگی انسان بر روی کره زمین دارد.
- "لباس" (Clothes)، به مفهوم پوشاندن تن و بدن بهطور کامل است و البته میزان پوشش به عرف، سنت و اعتقادات مردم هر جامعه بستگی دارد. پیراهن، دامن، کت و شلوار و جز آن لباس محسوب میشود.
- "پوشاک" (Garments)، به مفهوم پوششدادن همه اندام (جز بخشهای محدودی چون صورت، بخشی از دستان و...) است که شامل بر تن کردنیها، پوشش سر، پوشش پا و حتی کمربند، دستکش، شال گردن و زیورآلات هم میشود.
- "مد" (Mode)، در معنای ریاضی و آماری خود یعنی هر آنچه دارای فراوانی بیشتری باشد مثلا در بین اعداد:
5- 7- 5- 9- 11- 5- 4- 7
عدد 5 حکم مد یا «نما» را دارد چرا که بیش از سایر اعداد در مجموعه فوقالذکر تکرار شده است.
اما «مُد» در مفهوم لباس و پوشاک یعنی آن نوع لباس یا پوشاک یا آن نوع رنگی که در سال یا فصل معینی از سال بیش از انواع دیگر لباس یا پوشاک و یا رنگها، مورد تقاضا بوده و طرفدار دارد.
اما «مُد» در مفهوم (Fashion) که با نوآوری، ابتکار و خلاقیت طراح لباس همراه است و در اصل منشأ غربی دارد به مجموعه لباس و پوشاکی که طراح شاخصی برای فصل یا مناسبتی طراحی میکند، انواع و اقسامی را هم شامل میشود.
[با این توصیف کوتاه، رنگ لاک ناخن، کاشت ناخن، رنگ مو، نوع آرایش و انتخاب کراوات، پیرایش مو، آرایش صورت و... کار یک طراح لباس است؛ بله؟ پس چرا با هر رنگ و مدی بزرگترین هدیه خداوند یعنی خودتون دست هر کسی که فقط سروصداش زیاده میدید؟!]
«پوشاک» یک پدیده فرهنگی است که با بررسی نمود عینی آن، گوشهای از فرهنگ مادی (Material Culture) یک قوم آشکار میگردد.
در بررسی پوشاک با ضرورتهای زیستمحیطی که انگیزه طبیعی پیدایش لباس هستند، آشنا میگردیم. همچنین به امکانات در دسترسی که هر گروه با کمک آن، به تهیه پوشاک میپرداخته، پی میبریم. تکنیکهای تهیه پوشاک نیز ملاک خوبی برای سنجش پیشرفتهای فنی یک اجتماع است.
«پوشاک»، به جز رویکرد مادی، یک دنیای مفهومی هم دارد. معمولا رنگها، نقشها و برخی آداب لباس، بیان سمبلیک باورها و پنداشتههای فرهنگی هستند. درک مفاهیم نهفته در پوشاک، ساده نیست، ما باید شناخت مناسبی از فرهنگ کلی یک قوم داشته باشیم.
[شاید بگید ربطی به این متن نداره شاید بگین چه زیبا شاید بگین... الآن دلم خواست اینو بنویسم نوشتم!!]
- مد همیشه به معنای نوع خاص یا برند خاصی از پوشاک نیست. چیزی است که از درون شما بر میآید. “رالف لورن”
- من خالق لباس نیستم، من رویا میآفرینم. “رالف لورن”
- ساده زیستی رازی است که به همه چیز بها میبخشد به خصوص به لباسهای شما. “کری گرانت”
- شیک بودن را نمیشود جعل کرد، اما با یک لباس خز جعلی میتوان شیک بود. “کارل لاگرفلد”
- مد زبان لحظه است. “میوچیا پرادا”
- من مانند بقیه مردم خرید نمیکنم. من چیزهایی را که به من الهام میبخشند خریداری میکنم. چیزهایی که سرشار از احساس باشند. “جیامباتیستا والی”
- کفشها بیانگر روحیات و نگرش شما به زندگی هستند. کفشها میتوانند از لحاظ جسمی و احساسی شما را تغییر دهند. “کریستین لوبوتین”
- انجام دادن کاری که دوست دارید بهترین راه برای رسیدن به آرامش است. “کریستین لوبوتین”
- من لباسهای زیبا را دوست دارم، چه عجیب و غریب باشند، چه معمولی. “دیوید بکهام”
- من با کفشهای تخت، تمرکزم را از دست میدهم. “ویکتوریا بکهام”
اصل دنیا بر سه چیز است: غذا، لباس، مسکن "امام محمد غزالی/ کیمیای سعادت"
- برای من، نوع پوشش بیانگر درون من است. راز و رمزهای زیادی پشت شیوه پوشش شما و شخصیت شما وجود دارد. “مارک جیکوبز”
- ساده زیستی رازی است که به همه چیز بها میبخشد به خصوص به لباسهای شما. “کری گرانت”
سایت چیبپوشم/ کیمیای سعادت
منابع و مأخذ:
1- دهخدا، علیاکبر/ فرهنگ دهخدا/ تهران/ سازمان لغتنامه/ 1337
2- عمید/ فرهنگ عمید/ 1326
3- بهشتی/ 1370؟
4- تمیمی آمدی ، عبدالواحد/ غررالحکم و دررالحکم/ ترجمه محمدعلی انصاری/ قم/ امام عصر/ 1380
5- یاوری، حسین/ حکاک باشی، سارا/ مختصری درباره تاریخ تحولات لباس و پوشاک در ایران/ تهران/ سیمای دانش/ 1393/ چاپ سوم
6- کریمآبادی، زهرا/ پوشاک مردم مازندران/ میراث فرهنگی مازندران/ بهار 1375
7- مقاله: طراحی لباس ملی با الهام از پوشاک سنتی مردم خراسان جنوبی/ آرزو پایدارفرد- بهمن نامورمطلق- فاطمه محجوبی/ مطالعات ملی/ ش4/ س 16/ 1394