امیررضا کریمی·۲ سال پیشروزانه نویسی های یک مادرهمیشه دوست داشتم بچهها بزرگ بشن و من با موهای سفید و دست لرزون برم خونشون! نوههامو بغل کنم و براشون قصههامو تعریف کنم!غلغلکشون بدم، بخند…