یکم این چند روز سرم شلوغ بود. همراه همسرم دو تا در بزرگ رنگ زدیم، دست تنها! دیگه از کت و کول افتادیم ولی تجربهی جدیدی بود. موقع رنگ کردن کتاب وضعیت آخر رو گوش دادم که به شدت تخصصی بود. در مورد کودک درون و والد و بالغ صحبت کرده بود و اینکه چه اتفاقی برای یه سری میوفته که مغزشون قاط میزنه و اصطلاحا بهشون میگن روانی. همه چیز برمیگرده به دوران خودکی و چیزی که به خودمون میگیم. بهترین موقعیت اینه: «من خوبم، تو هم خوبی». چیزی که هلاکویی هم در موردش صحبت میکرد. کسی رو میشناسم که در زمان بچگی پدر و مادر نامناسبی داشته و مدام دعواها و ضد و خوردهای اونها رو میدیده، به علاوه اینکه این کتکها به خودش هم میرسیده، نتیجهی این زندگی در ذهن اون این شده:«من بدم، تو بدی». الان که 23 سالش شده به شدت عصبی و بداخلاقه و هیچ کاری رو درست انجام نمیده، همچنین مدام از دیگران طلبکاره و از همه بد میگه و تلاش میکنه روابط همه رو با هم بد کنه... به قول دکتر شیری که میگفت: «کسی که زخم خورده، به راحتی به دیگران زخم میزنه».
کتاب بعدی در مورد چشم سوم و فعال کردنش بود. نویسنده ابوطالب برازنده بود که کتابش رو میخوند. میگفت کتابش در سال 83 چاپ شده و دیگه بهش اجازه تجدید چاپ ندادن.
میگفت رنگ چشم سوم نیلی و آبی هست. یکی از چیزهایی که میتونه چشم سوم رو فعال کنه اینه که آبی رو در لیوان نیلی رنگ در مقابل نور خورشید قرار بدی. چشم سوم بین دو پیشونیه، همون جایی که مهر موقع سجده در نماز قرار میگیره، یه راه دیگه اینه که در هنگام طلوع آفتاب به سجده بری و چند دقیقهای بمونی. تعدادی سنگ رو نام برد که برای فعال کردن مفیدن، همچنین مراقبه.
در تفسیر المیزان یک نوع مراقبه برای فعال سازی چشم سوم نوشته شده که با نام چشم دله.چیزی که بهش تاکید شده بود اینه که به هیچ عنوان بدون راهنما اینکار رو نکنین چون تبعات بدی داره.
حجم اینترنتم رو کم کردم و الان 10 گیگ دادم. قبلا 20 تا بود.