سلام من برای چالش آبان ماه طاقچه با عنوان کتابی که کنترل زندگی را به دست خودت میدهد کتاب در باب اعتماد به نفس نوشته آلن دو باتن را انتخاب کردم. انتشارات کتابسرای نیک این کتاب را در ٨۴ صفحه به رشته تحریر درآورده است. یک جای کتاب به عبارتی اشاره شده بود که برای من بسیار جالب توجه بود و آن سندروم شارلاتان بودن بود. سندرم شارلاتان به این اشاره دارد که ما وقتی که خودمان را قابل احترام و دارای ویژگی های خوب نشان میدهیم این احساس به ما دست میدهد که شیاد هستیم و داریم نقش بازی میکنیم و این نگرانی به ما دست میدهد که روزی واقعیت که واقعا چنین نیست بر دیگران آشکار میشود. زندگی خود را با این باور ذهنی شروع میکنیم که افرادی که شایسته و قابل تحسین هستند هیچ شباهتی به ما ندارند. این میتواند به این دلیل باشد که ما خود را از درون میشناسیم در حالی که دیگران را فقط از بیرون میبینیم از نگرانیها و تردیدهای درونی خود آگاه هستیم در حالی که آنچه از دیگران میبینیم تنها کارهایی است که انجام میدهند و حرفهایی است که میزنند و این منابع اطلاعاتی نسبتاً محدود و بسیار گزینشی هستند. به این فکر کنیم که دیگران نیز مانند ما شکننده هستند. گرچه ندانیم چه عاملی باعث آزار افراد قابل تحسین است اما میتوانیم مطمئن باشیم که قطعاً چنین عواملی هست. و آنها هم قطعاً ضعف و مشکلاتی دارند. میتوانیم متوجه شویم که ذهن آنها نیز مانند ذهن ما عمل میکند و این راه درمان سندروم شارلاتان است. این را درک میکنیم که دیگران نیز در باطن شباهتهای زیادی با خودمان دارند.
بخش دیگر به این اشاره دارد که دستاوردهای ما ربطی به شخصیت ما ندارد و اگر در کارهایمان شکست میخوریم به این معنی نیست که کل شخصیت ما شکست خورده است، چون تربیت دوران کودکی ما را بی دفاع بار آورده است و مرزی بین بیرون و درون نداریم. و در برابراحساسات هر کسی که از ما متنفر باشد آسیب پذیر هستیم و نمیتوانیم آن را نادیده بگیریم. چون در عمق ذهنمان آن قضاوتها را پذیرفتهایم و به لحاظ منطقی به آنها اولویت دادهایم. اما باید این را بدانی که خودت و وجودت با آنچه که هستی دوست داشتنی هست نه به خاطر کارهایی که انجام میدهی چه بسا که همیشه قابل تحسین یا حتی دوست داشتنی نباشی اما همیشه لیاقت مهربانی و تفسیر مثبت را داری. افراد با اعتمادبه نفس با داشتن تفکری تاریکتر میدانند که هر شخص موجه در پیمودن مسیر زندگی خود دشمنانی خواهد داشت و حالتی غیر از این امکانپذیر نیست. ما مجبور نیستیم که باور کنیم که عقیده آنها صحت دارد و دلیلش میتواند حسادت، تنفر، جاهطلبی و ... باشد. در نهایت طبق گزاره های کتاب باید گفت که متاسفانه صرفاً این کافی نیست که فقط در درون مهربان جذاب و باهوش باشیم بلکه باید مهارتی بیاموزیم که ما را توانا سازد تا ایده های خود را در گستره وسیع جهان عملی کنیم. اعتماد به نفس باعث عملی شدن و سرعت بخشیدن به تحقق چیزهای خوب میشود باید به خودمان مجال دهیم و اعتماد به نفس را در خودمان پرورش دهیم.
لینک کتاب را در طاقچه برای دسترسی راحت تر قرار میدهم.