ویرگول
ورودثبت نام
سارا
سارا
خواندن ۳ دقیقه·۱۰ ماه پیش

چالش کتابخوانی: ما تمامش می‌کنیم

سلام برای چالش شهریور طاقجه این پست را منتشر می‌کنم. برای این ماه باید یک کتابی را برای خواندن انتخاب می‌کردیم که در سال 1401 آدم های بیشتری خریدارش بوده اند. به لطف طاقچه کار انتخاب کتاب راحت بود چرا که در قسمت چالش کتابخوانی خودش پیشنهاد هایی را قرار داده بود و انتخاب من کتاب ما تمامش می‌کنیم اثر کالین هوور بود. چرا که در گودریدز امتیاز بالایی کسب کرده بود و جایزه بهترین کتاب عاشقانه در سال 2016 به انتخاب گودریدز را به خودش اختصاص داده بود. که این انتخاب برای من کمی جای سوال داشت که در ادامه دلیلش را متوجه می‌شوید.

کتاب درباره ی داستان زندگی دختری به نام لی لی هست که در خانواده پر آشوبی که خشونت خانگی رواج دارد زندگی می‌کند. پدر لی لی به مادرش آسیب می‌زند و او شاهد این اتفاقات است. این اتفاقات را در غالب فلش بک هایی به گذشته متوجه می‌شویم و شروع داستان زمانی است که او مدتی است جدا از خانواده اش زندگی می‌کند و پدر او به تازگی فوت کرده است و او به عنوان دخترش که باید در مراسم خاکسپری درباره ی پدرش صحبت کند چیز خوبی نتوانسته بگوید و ساکت مانده است و این احساس را دارد که مادرش از او دلخور شده است. مادری که در تمام زندگی شماتتش کرده که چرا اینگونه ضعیف بوده است و به این زندگی حقارت آمیز تن داده و آن را ادامه داده است. در همان ابتدای داستان لی لی با پسری به نام رایل آشنا می‌شود و کتاب ماجرای عاشقانه آن ها را دنبال می‌کند. (البته همزمان ناظر گذشته لی لی و عاشقانه هایش با کس دیگری نیز هستیم.) پرداخت هایش به شدت ضعیف و داستان تا حدودی مناسب دختران نوجوان است و کتاب از این نظر جذابیت کمی دارد. توصیف هایی که در رمان های عشقی آن ها را می‌خواندیم را اینجا هم می‌بینیم و از این نظر کتابی نیست که آن را جز برای سرگرمی برای دختران کم سن و سال پیشنهاد دهیم. اما از بخش دوم کتاب کمی بهتر می‌شود و از آن می‌توان نکته آموزنده ای هم استنباط کرد و آن هم برای دختران نوجوان مناسب است که بیاموزند درگیر عشق و روابطی که باعث آسیب رسیدن بهشان می‌شود نشوند و ارزش واقعی خودشان را بدانند. چرا که لی لی خودش تا حدودی دچار سرنوشت مادرش می‌شود و آنجا متوجه می‌شود که وقتی جای کسی نیستیم قضاوت کردنشان از دور کار درستی نیست و به درک بهتری از مادرش دست پیدا می‌کند ولی در نهایت تصمیم متفاوت تری می‌گیرد.

کتاب در طاقچه هم به صورت الکترونیکی و هم صوتی موجود است و اگر تمایل به خواندنش داشتید به راحتی میتوانید به آن دسترسی پیدا کنید.

من خیلی به مرگ فکر می‌کنم؛ به‌خصوص، امروز که تازه ــ همین دوازده ساعت پیش ــ جانانه‌ترین سخنرانی تمجید در مراسم خاکسپاری را که اهالی پلتورا ی مین تاکنون شاهدش بوده‌اند، ایراد کرده‌ام. خب، شاید جانانه‌ترین سخنرانی نبود و می‌توانست ناموفق‌ترین سخنرانی هم به حساب بیاید. فکر می‌کنم بستگی به این دارد که نظر مادرم را بپرسید یا نظر مرا. مادرم که احتمالاً تا یک سال، با من صحبت نخواهد کرد. سوءتفاهم نشود، سخنرانی من مانند سخنرانی خواهر استیو جابز یا برادر پت تیلمن در مراسم خاکسپاری آن‌ها نبود که در تاریخ ثبت شود اما در نوع خود، پرشور بود.

https://taaghche.com/book/187034/%D9%85%D8%A7-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%B4-%D9%85%DB%8C-%D9%83%D9%86%DB%8C%D9%85


خشونت خانگیداستان زندگیچالش کتابخوانی طاقچه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید