چطور مسیر یکساله را در شش هفته طی کنیم؟
آشنایی با مسیر
در ابتدا دوست دارم تشکر کنم از کلاسهای انشا، که از زمانهای دور باعث کشف استعداد ما نویسندگان و فندک زدن جلوی این علاقه و حرارت شدید شد؛ و خب من هم از این قضیه مستثنی نبودم، منتهی از خیلی قبلتر فهمیدم که با واژهها و جملات بیشتر از بقیه دوست و درگیر هستم. چرخ گردون چرخید و سکانس بعدی رفت تا 8.7 سال دیگر، جایی که من 18 ساله بودم و سردرگم، چه میخواهم بشوم؟
منت خدای عزوجل که در تلاش برای یافتن حرفهای متناسب با علاقه و استعدادم، خیلی زود با بازاریابی محتوایی آشنا شدم و زیرشاخههای جذاب آن با عنوان نویسنده محتوا که مدام چشمک میزدند. ولی خب من را چه به بازاریابی؟ اصلا یعنی چه؟ در میان جستجوهایم، با باشگاه محتوا آشنا شدم که در اواسط فصل دهم بودند، پس صبر کردم تا زمانی مناسب که بتوانم مسیر را شروع کنم…
آغاز مسیر
فصل یازدهم شروع شد و من نیز دعوت آقای داریان را لبیک گفته و جزوی از یاران شدم.
اعتراف میکنم در ابتدا فکر میکردم اینجا جایی برای من نیست، نه فقط در باشگاه، بلکه کلا در دنیای بزرگ بازاریابی محتوایی جایی برای من نیست. هر کس را نگاه میکردم، حداقل از زمان کرونا شروع به فعالیت کرده و کلی سابقه کار داشت، انگار همه اندرو تیت وار از ماتریکس خارج شده و سیگار برگ در دست و عینک آفتابی بر چشم، نشستهاند پشت میکروفون و کلی حرف برای گفتن دارند من هم هیچِ هیچِ هیچ.
فقط در مسیرش قرار گرفته بودم، نه نقشه داشتم نه چراغ قوه، همه چیز هم برایم تاریک و نا آشنا بود؛ تا که بلاخره کلاسهای درس باشگاه محتوا شروع شد و نه تنها توانستم مسیر سفر خودم را واضح و شفاف ببینم، بلکه نقشه سفر مشتری را هم درست کرده و تحویل دادم.
من اگر میخواستم جاده محتوا را به تنهایی طی کنم قطعا به این زودیها به نتیجه نمیرسیدم، فقط در شش هفته تمام چیزی که یک کارشناس محتوا و نویسنده حرفهای نیاز دارد تا بداند را یاد گرفتم، هنوز دوره کامل تمام نشده بود که توانستم پروژه دورکاری و محصول نویسی بگیرم و درآمدم هم از این طریق شروع شد.
من در آزمون ورودی فصل یازدهم عین جملات زیر را نوشتم و اتفاق هم افتاد:
باشگاه محتوا برای من حکم ماشین زمان را دارد، به گمانم چیزهایی که قرار است طی سالها در این مسیر یاد بگیرم را این باشگاه خیلی زودتر به من یاد میدهد و بلیت طلایی من در سفر زندگی است تا علاقهام را پرورش داده و قدم در مسیر حرفهای بگذارم.
دستاوردهای باشگاه محتوا برای من
قطعا فکر نمیکردم روزی یک پادکست کامل ضبط کنم یا در تکاپوی نوشتن یک کتاب بیوفتم.
اما باشگاه محتوا کاملا از منطقه امنت دورت میکند و باعث میشود شود کارهایی کنی که تا پیش از این نمیدانستی توان انجام دادنش را داری! البته، منکر کنده شدن پوستم در این مسیر نیستم ولی خب رشد درد دارد و حرفهایی امثالهم… بدون باشگاه محتوا، پیدا کردن و ارتباط گرفتن با کلی دوست جدید و اشخاص حرفهای در این حوزه، کار سختی بود.
در آخر، سپاسگزارم از مامان و بابای باشگاه (آیدین داریان و هلیا قویمی) که حداقل من یکی را حسابی بزرگ کردند. حالا دیگر به این فکر نمیکنم که بین این همه آدم حسابی جایی برای من نیست و آماده هستم تا چالشهای این مسیر را تجربه و هر روز بیشتر از قبل رشد کنم?