Hunter x Hunter یکی از پیچیدهترین، عمیقترین و در عین حال جذابترین انیمههایی است که تا به امروز در دنیای انیمهها تولید شده است. این انیمه نه تنها یک داستان ماجراجویی نیست، بلکه یک پژوهش فلسفی و روانشناختی است که به مخاطب فرصت میدهد تا به مفاهیم و پرسشهای اساسی انسانی چون انسانیت، قدرت، خیر و شر، انتقام و اخلاق پرداخته و در کنار آن، یک مجموعه داستانی غنی و پر از تحول شخصیتها را تجربه کند. داستان این انیمه توسط یوشیهرو توگاشی در قالب مانگای Hunter x Hunter نوشته شده و توسط استودیو Madhouse در قالب انیمهای با 148 قسمت تولید شده است.
در این نقد، تمامی ابعاد داستانی، کارگردانی، شخصیتپردازی، مضامین فلسفی، شرورهای اصلی داستان و اجزای مختلف آن، از جمله جهانسازی و ساختار داستانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
داستان Hunter x Hunter حول شخصیت اصلی، گون فریکس میچرخد. گون یک پسر 12 ساله است که متوجه میشود پدرش، موانا فریکس، یکی از بهترین شکارچیان جهان بوده و او را ترک کرده تا به جستجوی هدفهای بزرگتر خود بپردازد. گون با هدف پیدا کردن پدرش و پیوستن به دنیای شکارچیها، که شامل افرادی با قدرتهای ویژه است، تصمیم میگیرد که آزمون شکارچی را پشت سر بگذارد. در این مسیر، گون دوستانی همچون کیلوا زولدیک (پسر خانوادهای قاتل و ثروتمند)، کوریپیکا (آخرین بازمانده از قبیلهای نابود شده) و لئوریو (پسر جوانی که به دنبال کسب پول و پزشکی است) پیدا میکند.
اما این داستان فراتر از یک سفر ساده به دنبال پدر است؛ گون و دوستانش با دشمنانی بزرگ و پیچیده روبهرو میشوند که هر کدام از آنها دارای انگیزهها و فلسفههای خاص خود هستند. آرکهای مختلف داستانی، از آزمون شکارچی گرفته تا درگیریها با گروههای شیطانی مانند آرک هایرس و کیمئرا ان، هر کدام به نوعی مخاطب را به تفکر وامیدارند.
یکی از ویژگیهای برجسته Hunter x Hunter پیچیدگی ساختار داستانی آن است. برخلاف بسیاری از انیمهها که داستانها به صورت خطی و پیشبینیپذیر پیش میروند، Hunter x Hunter در قالب آرکهای متنوع و متفاوت روایت میشود که هر کدام تِم، تن و احساس خاص خود را دارند. این آرکها بهطور عمده به دو بخش تقسیم میشوند:
داستان Hunter x Hunter فراتر از یک داستان ماجراجویی است. در این انیمه، به موضوعات پیچیدهای همچون انسانیت، قدرت، آزادی، انتقام، و چگونگی مقابله با دنیای بیرحم پرداخته میشود. آرک کیمئرا ان بهویژه به این مفاهیم میپردازد و شخصیتهایی مانند میروم، شرور اصلی این آرک، به شکلی پیچیده و انسانگونه به سوالاتی چون ماهیت انسانیت و تغییر شخصیتی میپردازند.
در آرک کیمئرا ان، هدف اصلی بازسازی انسانیت و دستیابی به آگاهی درون است. این نقطه، برخلاف داستانهای معمول که در آنها شخصیتهای منفی صرفاً شرور و غیرقابل تغییر هستند، میروم به یک موجود قابل همدلی تبدیل میشود که همچنان در مسیر تغییر است.
یکی از عوامل برجسته در موفقیت Hunter x Hunter جهانسازی آن است. دنیاهای مختلف که در طول انیمه به تصویر کشیده میشوند، به شکلی کاملاً متفاوت و جذاب طراحی شدهاند. از جمله ویژگیهای خاص جهانسازی این انیمه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
گون در ابتدا تنها یک پسر کوچک و خوشحال است که تنها به دنبال پدرش میگردد. اما در طول داستان، او نه تنها در مسیر بزرگ شدن از نظر جسمی و فکری حرکت میکند، بلکه به تدریج وارد دنیای پیچیده اخلاق و قدرت میشود. گون از یک شخصیت معصوم به فردی تبدیل میشود که بهطور کامل درگیر مسائلی چون انتقام، قدرت و مفاهیم پیچیدهتر دنیای اطراف خود میشود.
نقطه عطف شخصیت گون در آرک کیمئرا ان است، جایی که شاهد میشویم او با درد و رنجهای زیادی مواجه میشود و تغییراتی عمیق در درون خود تجربه میکند. شخصیت گون نشاندهنده کشمکشهای درونی انسانهاست و اینکه چطور تحت فشار میتوانند تغییر کنند.
کیلوا یکی دیگر از شخصیتهای اصلی است که روند تحولش بسیار عمیق است. در ابتدا کیلوا به عنوان یک قاتل بیاحساس و عضو خانوادهای پرقدرت از قاتلان معرفی میشود. او در مواجهه با گون و مواجهه با چالشهای مختلف در طی داستان، شروع به درک بهتر دنیای خود و پیدا کردن هویت مستقل میکند. کیلوا نمایندهی کسانی است که از خانوادههای سخت و بیرحم آمدهاند و در تلاش برای یافتن معنای زندگی خود هستند.
کوریپیکا، آخرین بازمانده از قبیلهی کورولو است که تمام اهدافش به دنبال انتقام از گروهی به نام "فونتوم تروپ" میگردد. شخصیت او در ابتدا انتقامجو است، اما در طول داستان میبیند که انتقام نمیتواند همه چیز را اصلاح کند و باید به دنبال هدفهای بزرگتر و عمیقتری باشد.
هیسوکا یکی از پیچیدهترین و خاصترین شخصیتهای منفی در Hunter x Hunter است. او یک قاتل روانی و استاد ننسو است که در ابتدا به عنوان یک دشمن خطرناک برای گون و دیگر شخصیتها به نمایش در میآید. هیسوکا شخصیتی بیثبات دارد که نه تنها دشمنی خطرناک، بلکه در بسیاری از مواقع به عنوان یک شریک قابل اعتماد هم عمل میکند. او از نظر روانشناختی نیز شخصیتی پیچیده است که برای اهداف خود دست به هرکاری میزند.
یکی از نکات جالب در مورد هیسوکا این است که او نه تنها در پی قدرت است، بلکه در جستجوی چالشهای هیجانانگیز و لذتبخش برای خود میباشد. او از جنگها به عنوان ابزاری برای هیجان و تفریح شخصی خود استفاده میکند. این ویژگیها باعث میشود که هیسوکا نه تنها به عنوان یک شرور برجسته، بلکه به عنوان شخصیتی منحصر به فرد و جالب در این دنیای انیمه مطرح شود.
میروم، پادشاه کیمئرا ان است که ابتدا به عنوان یک موجود بیرحم و شیطانی معرفی میشود که فقط برای نابودی زندگی انسانها میجنگد. اما در طول داستان، میروم به تدریج تغییر میکند و به شخصیتی پیچیده و قابل همدلی تبدیل میشود که تضاد درونی شدیدی میان طبیعت خود و خواستههای انسانیاش دارد. این تغییرات در شخصیت او بهویژه در آرک کیمئرا ان بسیار برجسته است.
در نهایت، Hunter x Hunter 2011 نه تنها یکی از بهترین انیمهها از نظر داستانی و گرافیکی است، بلکه یک اثر فلسفی و روانشناختی عمیق است که در سطح جهانی و در کنار بزرگترین آثار ادبی قرار میگیرد. این انیمه با شخصیتهای پیچیده، داستانهای فرعی و اصلی جذاب و مسائلی که به صورت جدی به پرسشهای اخلاقی و انسانی پرداختهاند، قطعا در تاریخ انیمهها جایگاه ویژهای خواهد داشت.
در هر کدام از آرکهای این انیمه، داستان نه تنها پیچیده و پر از درام است، بلکه بهطور مداوم از تماشاگر میخواهد که خود را درگیر مفاهیم انسانی و فلسفی کند و درباره قدرت، انسانیت، و انگیزههای درونی شخصیتها تفکر کند. در این دنیای پر از شرورهای پیچیده و انسانهای ضعیف و قوی، Hunter x Hunter به شکلی بینظیر به تصویر کشیده است که هیچگاه نمیتوان آن را تنها یک انیمه ماجراجویانه دانست؛ بلکه اثری است که در دل خود سوالات بزرگتری از انسانیت و وجود دارد.