در تاریخ سینما اثار خاطره انگیزی آمدند ولی چرا این اثر ها در ذهن ما ماندگار شدند با من همراه باشید
انیمیشن عصر یخبندان یک پویانمایی کامپیوتری آمریکایی محصول سال ۲۰۰۲ است که توسط بلو اسکای استودیو تولید و توسط فاکس قرن بیستم توزیع شدهاست. این فیلم به کارگردانی کریس وج (در اولین کارگردانی بلندش) و کارگردانی مشترک کارلوز سالدانیا براساس فیلمنامهای توسط مایکل برگ، مایکل جی. ویلسون و پیتر آکرمن میباشد. ری رومانو، جان لگویزمائو، دنیس لری، گوران ویسنجیک از صداپیشگان این فیلم هستند.
خلاصه داستان:
داستان این فیلم در روزهای عصر یخبندان پلیستوسن اتفاق میافتد. این فیلم سه شخصیت اصلی را به رخ میکشد. مانی (رومانو)، یک ماموت پشمالو بیاحساس، سید (لگویزمائو)، یک تنبل زمینی با دهان بلند، دیگو (لری)، یک ببر دندان شمشیری طعنهآمیز که با یک نوزاد انسان روبرو میشوند و باهم کار میکنند تا آن را به قبیله خود بازگردانند. بعلاوه، فیلم گهگاه اسکرات، یک سنجاب بیکلام (وج) را نشان میدهد که دائما در جستجوی مکانی برای دفن بلوط خود است.
نقد و بررسی :
و حالا چرا این انیمیشن اینقدر خاطره انگیز است دلیلش روشن است زیرا انیمیشن توانسته با کمک عناصر داستان گویی داستان سرایی کند مثال : عصر یخبندان با شروع قدرتمند فیلمنامه را آغاز می کن. شروع عصر یخبندان و حمله ببرها به دهکده شروع فیلم بسیار مخاطبان را درگیر داستان می کند و آنها را جذب داستان می کند وکشش داستان را فراهم می کند نکته دوم پرداخت شخصیت های داستان است شخصیت پردازی دیگو که مخاطب را به خوبی به خود نزدیک می کند در طول داستان به عنوان یک ببر بی رحم به واسطه بچه نوزاد و کمک منفرد در پایان شخصیت وی عوض می شود و در کنارش منفرد با گذشته تلخش به خوبی پرداخت می شود پدر آخر سید که با پرداخت شخصیت کمدی اش لحظات خوبی را برای مارقم می زند و مجموع این شخصیت پردازی ها داستانی قوی می سازد
نکته سوم جهان سازی داستان است جهانی را فرض کنید که براساس دنیای واقعی به این خوبی در طول روایت گسترده شود نکته چهارم ساختار و پیرنگ دراماتیک داستان است فیلمنامه عصر یخبندان پرشده از شخصیت ها و تقابل های دراماتیک که کشش را برای مخاطب فراهم می کند و روندی که در داستان طی می شود تکراری و خسته کننده نیست و مخاطب را هیجان زده می کند داستان با یک شروع عالی آغاز میشه و بعد در طول داستان و اطلاعات داستانی و گره های داستانی برای معرفی می شوند و پس از مدتی به اوج می رسند و بعد به نتیجه گیری جذاب می رسند نکته پنجم پایان بندی داستان است عصر یخبندان پایان بندی فوقالعاده احساسی و دراماتیک دارد که کل مسیر های داستان را به نتیجه می رساند نکته ششم پیام زیبای است که عصر یخبندان می خواهد بگوید پیام عصر یخبندان این است (که همه موجودات می توانند خوب باشند ) این پیام شعاری نبود ودر ساختار شخصیت های داستان تنیده شده بود به طوری که در آخر در ناخدا مخاطبان شکل گرفت نکته هفتم دیالوگ نویسی های خوب اثر هست مخصوصا دیالوگ های سید که احساسات مخاطب را برمی انگیزد و این دیالوگ های خوب فقط برای سید نبود و برای دیگو ومنفرد هم هست دیالوگ های منفرد و دیگو اطلاعات به مخاطب می دهند و احساسات مخاطب برمی انگیزند و به شخصیت پردازی دیگو و منفرد کمک می کنند
این ها دلایلی برای خوب بودن عصر یخبندان است و اینکه چرا هنوز خاطره انگیز است عصر یخبندان اثری هست که کوچک و بزرگ نمی شناسند و هنوز اثری دیدنی است