
شجاع دل فیلمی حماسی درام آمریکایی به کارگردانی و بازیگری مل گیبسون، محصول سال ۱۹۹۵پارامونت پیکچرز و فاکس قرن بیستم است. مل گیبسون در نقش ویلیام والاس ظاهر میشود؛ جنگجویی اسکاتلندی که رهبری اسکاتلندیها را در اولین جنگ استقلالطلبی علیه ادوارد یکم بر عهده دارد. این فیلم نامزد ده جایزه اسکار در مراسم شصت و هشتمین جوایز اسکار شد، و توانست پنج جایزه، شامل اسکار بهترین فیلم، بهترین فیلمبرداری، بهترین کارگردانی، بهترین تدوین صدا، و بهترین چهرهپردازی را از آن خود کند.
خلاصه داستان:
ویلیام والاس در سال ۱۲۷۶ در روستای ایرشایر در اسکاتلند به دنیا آمد در آن روزها شاه الکساندر سوم بیش از ۲۰ سال بود که بر این سرزمین فرمانروایی میکرد. سبک و سیاق او در فرمانروایی به گونهای بود که ثبات اقتصادی و صلح را برقرار و سلطه طلبی همیشگی انگلیسیها را به راحتی دفع کرده بود. در سال ۱۲۸۶ الکساندر در حین سوارکاری از اسبش به زمین افتاد و جان سپرد و بزرگان اسکاتلند، نوه ۴ ساله او به نام «مارگارت» -که امروز از او با عنوان «بانوی نروژ» یاد میشود را به عنوان ملکه اسکاتلند اعلام کردند و مقرر شد تا رسیدن او به سن قانونی مشاورین پدربزرگ فقیدش اداره مملکت را به عهده گیرند. مارگارت در سال ۱۲۹۰ در حالی که ۸ ساله بود طی سفری از نروژ به سوی اسکاتلند بیمار شد و جان داد. لردهای اسکاتلند برای جلوگیری از ایجاد بی نظمی و آشفتگی تصمیم به ایجاد حکومتی مستقل برای اسکاتلند گرفتند و بدین منظور از شاه ادوارد اول به واسطه حکومت موفقش دعوت کردند تا برای نیل به این هدف راهنمایی شان کند، اما وقتی برای استقبال او رفتند با ارتش عظیمی از انگلستان مواجه شدند و بدین ترتیب سلطه انگلیسیها بر سرزمین اسکاتلند آغاز شد. ویلیام والاس در چنین شرایطی دوران کودکی خود را گذراند و با کینه انگلیسیها بزرگ شد. مطابق افسانههای محلی ایر شایر والاس اولین بار بر سر ماهیگیری با سربازان انگلیسی درگیر شد که در نتیجه آن دو تن از نظامیان انگلیسی را به قتل رساند و مقامات انگلیسی بلافاصله دستور دستگیری او را صادر کردند. بسیاری این واقعه را ناشی از کینه عمیق والاس از انگلیسیهایی میدانستند که در سال ۱۲۹۱ پدر و برادر بزرگتر او را کشته بودند. کشته شدن نامزد والاس به دست انگلیسیها خشم والاس را برمیانگیزد

نقد و بررسی :
در تاریخ سینما هالیوود فیلم های زیادی در مورد مضمون آزادی آمده آند که خیلی از آنها شکست خوردند و خیلی هم مثل فیلم شجاع دل فیلم خوبی از آب در آمده اند فیلم شجاع دل از همان اول تکلیفش را با مخاطبش به روشن می کند و به مخاطب در مورد دیدگاه مولف در مورد آزادی می گوید آزادی که فیلم شجاع دل ازش حرف می زنه «مردن در آزادی از زندگی در اسارت بهتراست» این معنا آزادی در فیلم شجاع دل است فیلم سعی می کنه آزادی را از طریق کارگردانی به اثبات برساند

مثال : اسپویل داستان : سکانس مرگ ویلیام والاس حرکت دوربین آهسته و صدا اصلی فیلم کم و صدای موسیقی احساسی فیلم کمی زیاد می شود و نما کلوز آپ می شود این سکانس فرمی با حس و محتوای آزادی می سازد که این معنای آزادی را اثبات می کند حالا فیلم شجاع دل چقدر توانسته این مضمون آزادی را اثبات کند به زبان ساده به اندازه حرفی که زده ادعا داشته است در کنار این کارگردانی فیلم فیلمنامه خیلی خوبی داره پیرنگ در داستان فیلم کشمکش های را در کنار شخصیت اصلی داستان قرار می دهد تا بتواند مضمون آزادی را اثبات کند و دیگر ویژگی های فیلمنامه اینه : دیالوگ نویسی های معرکه شخصیت پردازی فوق العاده و وفادار بودن به تاریخ و پایان بندی عالی و مضمون خوب ویژگی های فیلم شجاع دل هستند فیلم شجاع دل فیلمی عالی است که حرفی که دارد را اثبات می کند و موفق می شود به اندازه ادعایش حرف بزند
