بررسی قسمت ۱۷ فصل ۴ حمله به تایتان ها
و بالاخره منتشر شد ، قسمتی که بخاطرش که خون دل هایی که نخوردیم و چه بیتابی هایی که نکشیدیم ؛ اثر معروف استدیوی ماپا که دارد وارد نیم فصل دومش میشود و رو به پایان پیش میرود . کی فکرش را میکرد که ۱۵ سال پیش ، فردی به نام هاجیمه ایسیاما در دل توکیو ، مانگایی را به تصویر بکشد که در سرتاسر جهان ، نامش بر سر زبان ها باشد و حتی ما ایرانی ها نیز از شنیدن نام این اثر ، ذوق مرگ شویم ؟!
حاشیه گویی بسه ...
بریم سراغ ارن و دوستانش که در قسمت قبل ( قسمت ۱۶ ) مارا با میدان جنگی که یک سوی آن ارتش مارلی و یک سوی آن ، ارن با غولی ۳ منظوره که قابلیت سخت سازی ، فعال کردن رامبلینگ ( کنترل تایتان های درون دیوار) را دارد و درست کردن سلاح و موانع یخی و حفر تونل در زیر زمین با یخ ؛ تنها گذاشتند و یک سال تمام مارا فراموش کردند . بعد از کلی صبر بالاخره در ۱۹ دی ماه امسال اولین قسمت از پارت دوم فصل ۴ منتشر شد که قلب هواداران را به شدت منقلب کرد و آنها را با سوالات گوناگونی رها کرد .
مرور این قسمت انیمه را با مرور اتفاقات قسمت قبل شروع میکنیم ، جایی که ارن با قطع شدن پاهایش توسط گالیارد به تایتان تبدیل میشود و به سمت راینر برای شروع جنگی عظیم ، خیز بر میدارد.
در شروع قسمت ۱۷ ، ما در جنگل ، فرمانده هانجی را میبینیم که جسد نیمه جان کاپیتان لیوای را در آغوش گرفته و مانع تحویل آن به یگریست ها میشود .
در همین هنگام زیک که پس از منفجر شدن نیزه ی رعد ، از هم پاشیده بود ، با قامتی استوار و چهره ای حیرت زده به سمت جمعیت خیره میشود .
در همین لحظه هانجی ، لیوای را برای فراری دادن از دست ماموران فلوک ، به رودخانه میاندازد و از همانجا فرار میکنند. اکنون ما یگریست ها ، فرمانده ی دومشان را هم زنده پیدا کرده اند ، برای ملحق کردن آن به ارن یاگر ، برادر کوچکترش ، دست به کار میشوند و به سمت شیگانشینا راه میفتند .
در آن هنگام ، ارن و گالیارد در حال جنگ با یکدیگر هستند و سربازان مارلیایی ، مانند مور و ملخ از کشتی های هواییشان فرود میایند تا انتقام لیبرو را از دیو صفتان پارادایس بگیرند .
با درگیری بین ارن و گالیارد و کمک گالیارد به پیک برای تبدیل شدن او به تابتان ارابه و سپس گریختن گَبی و تایتان ارابه از مهلکه ،
ارن به آسمان تسخیر شده ی شهرش نگاه میکند و خود را برای جنگی سخت آماده میکند .
همچنان که گروهی از یگریست های بلند مرتبه و اصلی به همراه ارن برروی پشت بام ساختمان فرماندهی هستند ،
با خواهش های یلنا ، معاون ارن در سازماندهی گروه یگریست ها ، برای مانع جنگیدن ارن با سه تایتان آن هم به صورت همزمان و تنها ، ارن با لجبازی های همیشگی اش ، به سمت میدان جنگ میدود و همین امر موجب میشود تا یلنا ، ارتش الدیایی را برای کمک به ارن به منطقه بفرستد .
در همین حین ، که ارن و راینر به سمت یکدیگر میدوند تا جنگ نهایی بین خودشان را شروع کنند
در هماک لحظه ، که فرمانده ماگات ، در حال بررسی وضعیت نیروهایشان است ، گَبی از نقشه ی زیک و ارن برای شروع رامبلینگ خبر میدهد و پیک هم با تجهیز کردن خود به سلاح متحرک ، به جنگ میپیوندد .
مبارزه ی سختی بین ارن و راینر در حال انجام است که هر لحظه میتواند سرنوشت هر یک را برایش مشخص کند ، باخت با مرگ در این مسابقه تفاوتی ندارد ...
ارن همزمان که قابلیت های تایتان پتک جنگی را در مبارزاتش استفاده میکند ، گالیارد هم به مهلکه اضافه میشود و کار ارن دوچندان میشود .
پس از نبرد تن به تن بین راینر و ارن ، تایتان ارابه با هدف قراردادن سر تایتان مبارز ، آسیب جدی به اون وارد میکند .
پس از این شکست ارن و افتادن آن بخ دست راینر ، اون با کمک یکی از تیغه ها یخی ارن ، تایتان ارن را به بدترین شکل ممکن ، شکنجه میکند .
در حین فرو کردن آن تیغه ی یخی در کالبد تایتانی ارن ، راینر از ارن خواهش میکند که این جنگ ها را به پایان برساند . او به ارن و یادآوری میکند که در این راه چه سختی ها که نکشیده و چه عذاب هایی که ندیده . هدف خودش را میگوید که فقط میخواهد جنگ تمام شود .
ارن در حال زجر کشیدن است ، به طوری که سربازان مارلیایی از شنیدن فریاد های ارن ، وحشت میکنند .
همانطور که ارن دارد جبهه را واگذار میکند ، آرمین در زیر زمین در حال متقاعد کردن همرزمانش از جمله میکاسا برای کمک به دوست دوران بچگی اش ، هست. اون با پرسیدن این سوال که : میکاسا ، به ارن کمک میکنی ؟ میکاسا را به فک فرو برد
و در نهایت همه برای کمک به تایتان بنیانگذار به سمت سطح زمین حرکت میکنند .
باید دید که آیا ارن میتواند از چنگ راینر فرار کند و با کمک دوستانش ، پارادایس را از ارتش مارلی پاک کند یا خیر ؟
ممنون که مارا تا اینجا همراهی کردید ، اگر دوستان مایل بودند ، بررسی قسمت های دیگر را هم قرار میدهم .