ویرگول
ورودثبت نام
one human
one human
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

نمی دانم !

سلام شماهم جمله هایتان را با سلام شروع میکنید ... شاید به نظر یک بچه بیام و درسته من یه بچم اینجا تنها جاییه که میتونم حرف بزنم از وقتی متولد شدم زندگی خاصی نداشتم ادم خاصی هم نبودم خانواده اطرافیان خاصی هم نداشتم من فقط یه بچم توی این جهان بزرگ و اره این سخته معام ریاضیم میگفت احساس بدبختی نکنید اما من میکنم همیشه که نه اما گاهی این حسو دارم ! میدونید من واقعا نمیدونم چیکار کنم افکارم بشدت زیادن اما جورین که نمیتونن نوشته بشن هرچقدر سخت تلاش میکنم بیشتر خسته میشم توی درس خوب نیستم توی ورزش خوب نیستم توی هنر خوب نیستم توی موسیقی هم خوب نیستم ارزوهای بزرگی وجود داره اما الان تنها ارزوی من شاگرد اول شدنه بچگانه بنظر میاد نه؟ بایدم اینطور باشه چون من یه بچم خلاصه که من کافی نیستم و نبودم به اندازه کافی فرزند خانوادم نیستم و به اندازه کافی دوست نیستم و به اندازه کافی دانش اموز نیستم رویاهای بزرگ من از همین الان شروع میشن از همین حالا از همین لحظه توی کتاب کیمیاگر نوشته بود ( اگر چیزی را از اعماق وجود بخواهی تمام کائنات هم دست میشوند تا رویای تو تحقق یابد ! ) 07-02-2023 - راه گم کرده !

زندگیدرسکیمیاگراحساس بدبختیکافی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید