کتاب مردی به نام اوه رو خیلی وقته که میشناسم قبل از اینکه از کتاب الکترونیکی خوندن خوشم بیاد، از جلد کتاب های بکمن خوشم می اومد اما هیچ علاقه ای به خوندن شون نداشتم پیش خودم فکر میکردم آره این کتاب راجع به غصه و بدبختی های یک پیرمرد بیچاره و تنهاست و من اصلا از داستان های غم انگیز خوشم نمی آد.
یکم راجع به این کتاب جست و جو کردم و ناگهان متوجه چند تا نکته جذاب شدم ، همسر فردریک بکمن نویسنده این کتاب ایرانیه و در داستان هم یک خانم ایرانی وجود داره و البته داستان ته مایه طنز داره و این باعث اشتیاق زیادی شد که این کتاب رو شروع کنم و فوق العاده بود .
با وجود این که سرم خیلی شلوغ بود توی دو روز تمومش کردم البته از این بگذریم که سر کلاس هم میخوندمش و بعضی قسمت های کتاب به سختی جلوی خندم رو میگرفتم . و من کلی حس خوب توی این کتاب پیدا کردم و بهش علاقه مند شدم .
از زندگی اوه ، خود ساخته بودنش ، تفکراتی که برای خودش داره، پایبندی ش ، عشق دو طرفه اون و سونیا و چه قدر این عشق زیبا بود ، از شخصیتش ، از تلاشش ،کمک کردنش به دیگران ، محکم بودنش ، حتی لجبازی هاش .
از داستان اوه یاد گرفتم واقعا از ظاهر آدم ها رو قضاوت نکنم حتی اون هایی که به نظر دوست نداشتنی میان ممکنه قلب شون خیلی بزرگ باشه . و اما خانم ایرانی داخل کتاب ، پروانه ، خیلی جالب بود از همون غذا فرستادن اولش و اشاره نویسنده به زعفران داخل غذا تا انسانیتش و .... اما به نظرم بهتر هم میتونست بشه و زن ایرانی خیلی فرا تر از این میتونه ظاهر بشه .
این کتاب فوق العاده بود ، دوست داشتنی ، کمی طنز ، داستان جالب و خوندنی ، شخصیت ها و ماجرا های جالب و در کل پر از حس خوب ، این کتاب به نظرم امید در سرتا سرش بود نه فقط در پیری اوه در کودکی و نوجوانی و جوانی ش در عاشق شدنش در زندگی همسایه هاش و خوندن این کتاب میتونه نشون بده چطور امید در سرتا سر زندگی ما میتونه جوانه بزنه ، آدم درسته گاهی نا امید میشه اما این کتاب و چیز ها ی دیگه میتونن کمک کنن امید رو سر تا سر زندگی پیدا کنیم.
اما نقاط ضعف کتاب : متاسفانه چند تا نکته منفی داشت کتاب، اول این که گاهی ادبیات و کلماتی که به کار میبرد رو دوست نداشتم ، ادبیات و کلمات زیبا و محترمانه رو ترجیح میدم ، نکته دیگه جایی که اوه به پروانه گفت احتمالا از جنگ و بدبختی فرار کردی ، شاید افرادی که از کشور های دیگه مهاجرت میکنن شرایط شون این باشه اما این حرف رو نمیشه به همه تعمیم داد به خصوص راجع به کشور ما ، از این کتاب که امید بخش هست انتظار بیشتری داشتم .
نقطه ضعف دیگه کتاب که متاسفانه حالم رو بد کرد و خیلی ازش ناراحت شدم وارد کردن یک انحراف اخلاقی در کتاب بود و متاسفانه این موضوع در بیشتر رمان ها و فیلم های خارجی داره اتفاق می افته، یک انحراف اخلاقی رو وارد داستان میکنن و سعی میکنن برای مخاطب عادی ش کنن، افراد مخالف این انحراف رو بد نشون میدن و شخصی که متأسفانه دچار این انحراف اخلاقی هست رو بسیار درخشان و مورد ظلم واقع شده نشون میدن و در آثار بعدی شون کم کم این انحراف رو جزو جامعه قلمداد میکنن در حالی که این انحراف اخلاقی نه تنها در دین ما بلکه در باقی ادیان و حتی جوامع بی دین یک جور انحراف ، فساد و عمل ناپسنده که عقل انسان و جامعه انسانی میتونه زشتی ش رو تشخیص بده . ای کاش این کتاب این مساله رو نداشت. البته افرادی که دچار این انحراف اخلاقی هستن از لحاظ روانپزشکی بیمارن و بیماری رو باید درمان کرد نه عادی سازی .
جدای از این موضوع امیدوارم همه از خوندن این کتاب، شخصیت ها و ماجرا هاش لذت ببرن .
خوندن کتاب های فردریک بکمن حسی شیرین و متفاوت از کتاب های دیگه داره ، یک جا در معرفی کتاب بکمن گفته بود : با درک عمیق از ماهیت انسان و سرشار از عشق و بصیرت . به نظرم این دو جمله تعریف درست و شایسته ای از رمان های بکمن هستن.
این پست رو برای چالش مرور نویسی فراکتاب مینویسم.
میتونید نسخه الکترونیکی یا چاپی کتاب مردی به نام اوه رو از فراکتاب دریافت کنید .