کورالین یکی از انیمیشن های استاپ موشن معروف است که شما را به دنیایی از خیال و تخیل همراه با وحشت می برد. این انیمیشن محصول سال (2009) است و سومین استاپ موشن پر فروش تاریخ محسوب می شود.
می دانم که در مورد این انیمیشن اطلاعات زیادی دارید برای همین خیلی سریع به سراغ رازهای ناگفته ی آن می رویم.
در اینجا می خواهیم در مورد یکی از شخصیت های مرموز و عجیب انیمیشن کورالین بحث کنیم. شخصیتی که انگار از همه چیز با خبر است، در خیلی از جاها شخصیت اصلی که کورالین باشد را نجات می دهد یا راهنمایی می کند. تنها شخصیت مثبت انیمشین کسی نیست جز گربه. گربه همان کسی است که در اوایل انیمیشن کورالین را به صورت مخفیانه زیر نظر دارد و اینطور به نظر می رسد که یکی از ماموران مادر شیطانی یا همان مادر فولاد ذره است، در صورتی که این طور نیست. این احتمال در مورد اضافی می رود ولی گربه شاید قبلن مامور مادر شیطانی بوده باشد ولی الان تحت فرمان مادر شیطانی نیست. در همان ابتدای داستان خودش را به کورالین نشان می دهد، تا کورالین او را بشناسد. بین شخصیت گربه و اضافی یک فرق بزرگ وجود دارد، به نظر می رسد که اضافی یکی از زیر دستان مادر شیطانی است، اون کسی است که عروسک را به کورالین می دهد، به نوعی باعث می شود تا کورالین به آن دنیا وارد شود. در آن دنیا هم می بینیم که تحت فرمان مادر شیطانی است البته معلوم است که خیلی به دستورات مادر شیطانی عمل نمی کند و به اجبار این کارهارا انجام می دهد، ولی در مورد گربه این را می توان گفت که از گذشته اش خبری نداریم اینکه زیر دست بوده یا نه ولی الان مثل یک فانوس می ماند، فانوسی که کورالین را در تاریکی هدایت می کند. گربه در انیمیشن موضوعیت دارد، یک شخصیت فرعی نیست بلکه یک شخصیت اصلی است چون ما حتی در پایان انیمیشن آخرین شخصیت را گربه می بینیم، در پوسترهایی که از این انیمیشن پخش شده است در حروف کورالین در آن پوسترها (L) را به شکل همان گربه می بینیم. گربه در این انیمیشن مهم است، گربه ای مرموز و لاغر و همچنین سیاه، گربه های سیاه معمولن موجودات خوبی به نظر نمی آیند ولی برعکس در این انیمیشن گربه را یک شخصیت خوب و دانا و همچنین آگاه نشان می دهد در این انیمیشن یک نکته خیلی جالب و البته عجیب وجود دارد اینکه افراد بد همیشه بدبد نیستند، امکان دارد در جاهایی اتفاقن خوب باشند، مثلن پدر غیر واقعی کورالین در آن دنیا در ظاهر شخصیت بدی است ولی دیده می شود که در خیلی از جاها به کورالین کمک هم می کند. حتی در آخر انیمیشن یکی از چشم های روح هارا به کورالین می دهد. دلیل بد بودن این شخصیت می تواند مادر شیطانی باشد که با شکنجه و زور آن را در کنار خود نگه داشته است و مجبورش کرده که بد باشد، اضافی هم همینطور است این شخصیت ها در اصل بد نیستند بلکه مجبورند که بد باشند به گونه ای برده هستند و باید کار کنند.
از بحث دور نشوید بحث ما در مورد شخصیت گربه است البته چیزی که الان نوشتم مقدمه ای بود، در بعضی جاها همین شخصیت هایی که گفتم اطلاعاتی به کورالین می دهند. در جایی از فیلم اضافی در مورد کاخ صورتی در حال حرف زدن است، اینکه این کاخ مطعلق به مادر بزرگ من است و گربه که همان جا است متوجه می شود که عروسک که به گونه ای پل ارتباطی بین کورالین و مادر شیطانی است در حال دید زدن از پشت پنجره است ، در آن هنگام گربه به سرعت پایین می پرد و خود را به اضافی می رساند تا او را متوجه ی این امر کند. در همان لحظه مادر بزرگ، اضافی را صدا می زند و اضافی می رود. در جایی دیگر موش های در آن دنیا هستند که به عنوان خبرچین برای مادر شیطانی کار می کنند و باز این گربه است که آنان را دور می کند یا می کشد. کورالین در چند بار اول که به آن دنیا سفر می کند سفرش در عالم خواب است، ولی بعد از چند بار ، یک باره در دنیای واقعی وارد آنجا می شوند، زمانی که پدر و مادرش نیستند و کورالین بعد از پیدا کردن کلید در را باز کرده و به آن دنیا می رود. بعد از آن که کورالین در را باز می کند و وارد می شود، دوربین به عقب می آید و گربه را پشت پنجره و در باران ها نشان می دهد، بعد کات می خورد و بر روی صورت گربه می آید، گربه ناراحت و عصبانی است و باران این مصیبت و ناراحت او را چند برابر به ما نشان می دهد، گربه از رفتن کورالین به آن دنیا نگران و ناراحت است، چون او شخصیت دلسوزی است. کورالین بعد از آن که به آن دنیا می رود نوشته ی پدر مادرش را می بیند و سپس شام را می خورد، بعد در بیرون از خانه گربه را می بیند. گربه با پای خود به این دنیا آمده تا کورالین را نجات دهد. گربه همان گربه دنیا ی واقعی است چون بر چشمانش دکمه نیست و در ادامه خود گربه در سوال کورالین که می پرسد:(تو همان گربه ای؟) می گوید نه من من هستم. گربه در مورد این دنیا می گوید، در مورد بد بودن مادر شیطانی و.... در همین هنگام می فهمد که توسط یکی از موش ها صحبت هایشان در حال کنترل است پس می رود.
از طرفی مادر شیطانی در حال جذب کورالین است به وسیله ی غذاها، تفریحات، لباس ها و حتی همسایه ها ولی از این طرف گربه ضد مادر شیطان حرف می زند. مادر شیطانی کارش بیشتر پیش می رود چون کارهایش جذاب تر است ولی این دلیل نمی شود که گربه بنشیند و کاری نکند، گربه خودش به میدان می آید البته گربه در گفتن اطلاعات و واقعیت ها خیلی زیاده روی نمی کند بلکه حساب شده و کم کم حرفش را می زند، انگار که نمی خواهد کورالین را یک دفعه بترساند. گربه در بدترین شرایط کورالین را تنها نمی گذارد و انگار که نمی خواهد بلایی که سر آن سه بچه آمده است بر سر کورالین بیاید. وقتی که آن اتفاقات می افتد و کورالین صورت واقعی مادر شیطانی را می بیند به همین دنیا فرار میکند، تازه قدر مادر و پدر واقعی خودش را می داند، کار مادر و پدرش درست نبود این قبول ولی به هر حال کورالین بعد از گشتن زیاد مادر و پدرش را پیدا نمی کند و شب در رخته خوابش در حال گریه کردن به خواب می رود. صبح همان روز به وسیله ی گربه بیدار می شود. گربه آمده تا دوباره راه درست را به آن نشان دهد، او همچنین به کورالین نشان می دهد که کارهایش سبب شده که مادر و پدرش نیز به درد سر بیوفتند، حتی نشان می دهد که مادر و پدرش نیز طلسم شده اند. حتی جلوتر که کورالین تصمیم انتقام می گیرد و می خواهد به آن دنیا برود این خود گربه است که دوباره کمکش می کند و این ایده را می دهد که مادر شیطانی را به رقابت دعوت کند چون او عاشق رقابت است. رقابت ایجاد می شود و کورالین نمی تواند برنده ی این رقابت باشد، البته نه با وجود گربه. گربه در لحظات آخر که کورالین زیرگریه زده است پیدایش می شود و او را نجات می دهد. در همین هنگام دنیای ساخته شده و برنامه ریزی شده ی توسط مادر شیطانی، رو به نابودی می رود. قبلش هم گربه خاصیت این دنیا و اینکه این دنیا واقعی نیست را به کورالین فهمانده بود. جلو تر وقتی که کورالین رقابت را برده ولی همچنان مادر شیطانی قصد برای آزادی مادر و پدرش و روح ها ندارد ، برای همین کورالین مجبور می شود که مادر شیطانی را سرگرم کند و حتی گربه را نیز که تا اینجا کمک یار آن بوده است را به سمت مادر شیطانی پرت کند. البته در ادامه کورالین از گربه بابت این کارش معذرت خواهی می کند.
خلاصه گربه شخصیت مثبتی است.
