یه کنکوری خوشحال:)
یه کنکوری خوشحال:)
خواندن ۲ دقیقه·۱۸ روز پیش

یک.

اومدم دوباره ویرگول.

سلام.

این‌بار در تلاشم به عنوان جایزه‌م بیام اینجا.

و برای نوشتن. سال کنکور سالی بود که فهمیدم خیلی تنهام چون واقعا الان کسی نیست بتونم باهاش درد دل کنم؛

درنتیجه میرفتم تو یادداشت‌های گوشیم می‌نوشتم، که اونجا خیلی قر و قاطی می‌شد،

و به‌علاوه مهم‌تر از اون اینجا می‌دونم نظر بقیه رو بشنوم. خیلی دوست دارم ببینم کسی که از دور نگاه میکنه نظرش چیه. خیلی زیااااااد.

خسته‌مه واقعا. میدونم که کنکور تمام زندگی نیست و ازین حرفا،

ولی برای من اینطوریه که

قبول شدن تو کنکور همه زندگی نیست

ولی با قبول نشدن تو کنکور همه زندگیم از دست میره. چون خیلی امسال مدیون خونواده شدم.

هیچوقت فکر نمیکردم به این حد از فروپاشی برسم.

ها ها یادش بخیر من راهنمایی بودم و حرفایی راجع به تیزهوشان میشنیدم، میدیدم یه سری پیگن خیای رقابت و فشارش زیاده، روح و روان بچه‌هارو خراب میکنه، استرس میدن و ...

و من میخندیدم و میگفتم نه من که روحیه‌م خیلی اوکیه، کسایی که اینطوری میگن لابد به مقدار لوس هستن.

و خوندم برای سمپاد و قبول شدم، و الان روزی هزاربار پشیمون میشم:)‌ واقعا فشارش زیاده.

البته میگن فرزانگان اون‌یکی ناحیه خیلی خوبه.

میگن اونجا بچه‌ها دست همو میگیرین میکشن بالا.. رقابتشون مفیده.

اما اینجا چی؟ درسشون خوبه ولی همو بالا نمیکشن که هیچ پایین هم میندازن...

مثلا کسی که خیلی درس خونده میره به بچه‌ها میگه من هیجی نمیخونم و ... و ...

و بچه‌ها یک مقدار اثر میگیره ذهنشون

اگه یکی همه‌ش پیشت بگه وای من نمیخونم و فلان بهمان، تغییر نمیکنی؟

و همون نفر اول کلاس میشه😃

آره خلاصه اینطوریاست. و یک چیزی که خیلی مرا آزرد، این بود که کسی که من به عنوان یک دوست، لااقلش یک همکلاسی، روش حساب باز کرده‌بودم، تو فیزیک یه استادی داشت که من پرسیدم راضی هستی ازش بیام منم پیشش؟ گفت نه خوب نیست!!

خلاصه من چندروز بعد تعریف اون استاد رو از چندنفر دیگه شنیدم و اون رو انتخاب کردم.

بعد که بهش گفتم دیگه اونو انتخاب کردم؛ نمیدونم یعنی حتی حرفاش یادش نبود یا چی؟ یه بار اتفاقی بحث شد درباره‌ش و تعریفشو کرد😐گفت باعث شد بفهمم واقعا فیزیک رو ....

بگذریم.

هعییی

آخیش با گفتنش، یعنی نوشتنش، راحت شدم یک مقدار.

تا بعد.

سال کنکور
اصلا شما کنکوری‌ای دیدین که خوشحال باشه؟ اسم کاربری جهت گرفتن حس خوب خودم هنگام دیدنش بود و تلقین! چون خیلی فشار این‌روزا زیاده. بعد چندماه برگشتم ویرگول(:
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید