ویرگول
ورودثبت نام
حسنا اسماعیل بیگی
حسنا اسماعیل بیگیمعمار و جامعه شناس در دنیایی میان این دو🍃...
حسنا اسماعیل بیگی
حسنا اسماعیل بیگی
خواندن ۶ دقیقه·۶ ماه پیش

فیلترینگ یا اندرونی


در روزگارانی پیش از این ما مردمی بودیم که در خانه های درونگرای سنتی خود در برابر دنیای بیرون پناه می گرفتیم. دیوارهایی پیوسته و بدون روزن و رخنه در اطراف خانه های خود بنا می کردیم و در پس این دیوارها پنهان می شدیم. زندگی ما در درون و به دور از چشم اغیار جریان داشت. پنجره ای در میان دیوارها تعبیه نشده بود و در، تنها منفذی کوچک بود برای ورود و خروج. منفذی که با هشتی در پسش، در زمان باز و بسته شدن نیز خبری از درون به بیرون یا بالعکس نمی داد. جایگاه زنان اما در اندورنی بود. اندرونی در داخل خانه نیز با دیوارهایی از بیرونی و سایر بخش های خانه جدا می شد؛ بخشی منزوی در خانه ای که خود نیز به غایت از دنیای بیرون منزوی شده بود. در سلسله مراتب خانه سنتی، دیوارها از پس دیوارها، مدام درون و درونی تر را از دنیای بیرون مجزا می کرد؛ گویی هر ذره از زندگی می بایست در پس دیواری پنهان بماند (برای اطلاعات بیشتر در خصوص خانه درونگرای ایرانی می توانید این مقاله را ببینید.) اقلیم بیرحم بود اما بیش از آن تاراج ترک و مغول و عرب و حکام خونریز و خودسری هایشان بود که ایرانیان را وامی داشت در کنج خانه ها و دیوراها پناه گیرند. زورگویی و استبداد، گفتمان غالب دوران بود که در همه شئون زندگی بازتولید می شد. ما مردمانی زخم خورده بودیم که از بیرون و هر آنچه در آن بود می ترسیدیم و چونان کودکانی بی دفاع پنهان می شدیم. در گذر زمان این ترس در روح جعی این سرزمین رخنه کرده بود و امنیت برای ما در انزوا معنا می شد.

عصر روشنگری، قدرت از کف رفته انسان را بدو بازگرداند و مدرنیته و جهانی شدن با الزامات خود، ما را از خانه های درونگرای سنتی بیرون آورد و در گذار از سنت به مدرنیته، پنجره ها، درون خانه را به دنیای بیرون پیوند داد. کوچه های باریک و تنگی که در میان دیوارهای خشتی و گلی یا آجری خانه ها به زحمت راه می پیمودند، به خیابان هایی عریض بدل گشتند که درها و پنجره های وسیع و نماکاری های پرمایه خانه ها بر تفنن و زیبایی آن می افزود. خانه های ما بر ترس تاریخی خود از دنیای بیرون فائق آمدند و دریچه های خود را بر ساکنانشان گشودند. پس از قرن ها درون گرایی و پنهان کاری، گویی انقلابی نه تنها در معماری و خانه ها، بلکه در روان ما نیز رخ داده بود و بالاخره آماده شده بودیم که با جهان روبرو شویم. یا لااقل چنین به نظر می رسید.

اما این ترس تاریخی، در گذر زمان آنچنان در جانمان ریشه کرده بود که به سادگی امکان از میان رفتنش نبود و اندک اندک در عرصه های نوپدید دیگری عیان شد. دنیای نت و شبکه های مجازی، که مرزها را در می نوردیدند و درون و بیرون را به بازی می گرفتند، موجب شدند که بار دیگر این ترس کهن و تاریخی خود را نمایان سازد و دیوارها و مرزها یکی از پی دیگری برپا شدند. این بار جای دیوارهای گلی را دیوارهای دیجیتال گرفتند: فیلترینگ، محدودیت های اینترنی و سانسور. ما دوباره از جهان ترسیدیم و در پس دیوارها پنهان شدیم. خطر در کمین بود: عقاید تازه؛ اندیشه های نوین و شیوه های متفاوت احساس کردن، درک کردن و زندگی کردن. دنیایی از فکر و رنگ و گونه گونی در برابر ما بود و این همه ما را می ترساند. ما نمی خواستیم امنیت و آسایش خانه کوچک خود را رها کنیم. گذشته امن و آشنا بود. تلاش و کوشش تازه ای نمی طلبید و همه چیز به سان قبل در آن جریان داشت. تکلیف روشن بود؛ ما از تغییر می ترسیدیم و شبکه های جهانی دیگرگونه اندیشیدن را به مردمان می آموخت. پس چشمان خود را بر حقیقت جاری در زمان بستیم و حصار و حفاظ ساختیم. فیلترینگ که راه را برای ارتباط آزدانه با جامعه جهانی می بست، همان دیواری شد که روزگاری می کوشید درون و هر چه در آن است را در اختیار نگاه دارد. تغییر ترسناک بود و ما ترجیح دادیم به پنیر کپک زده خود قناعت کنیم. ما دوباره به اندرونی بازگشتیم؛ با دیوارهایی ستبرتر از گذشته که راه بر جریان تازه هوا می بست. اندرونی اگرچه محدودمان می کند اما آشنا و امن است؛ جهان بیرون خطرناک است و ما صغیر و ناتوان. به جای اینکه بر توان و تعقلمان بیفزاییم و بالغانه در جهان واقعی پانهیم، دیوارها را بالا بردیم، دیوارهایی که شالوده شان ترس و باورهای کهنه بود. در حالیکه نشان خرد و عقلانیت، آغوش گشودن به روی شرایط در حال تغییر و پذیرش تفاوت هاست؛ پذیرش تغییر و انعطاف پذیری در برابر تحولات، عاملی کلیدی برای رشد انسان و جامعه است. تنهایی و انزوا اگرچه گاه ارزشمند و بس گرانقدر است اما اگر از روی ترس و ضعف پدید آید، تباه کننده و ویرانگر است. در به روی جهان گشودن و عقاید و راه و مسلک خود را در محک آزمون نهادن دشوار است. مرد میدان می خواهد با چشمانی تیزبین و اندیشه ای تازه و روحی استوار که پای در راه نهد و هراس های هزارساله خویش را از پای در آورد. ایران و ایرانی را از این رویارویی گریزی نیست. این جهان، جهان تغییر است و سرانجام مقاومت در برابر تغییر یا فرار از آن، از میان رفتن است.

به هر روی ساختن دیوار در برابر جریان جدید در ذات خود متعارض است چرا که جهانی شدن مرزها را درنوردیده و ارتباطات را اجتناب ناپذیر کرده است. دیوار تازه دیواری است با هزاران رخنه که اندرونی نشینان می بایست بخش زیادی از زمان خود یعنی ارزشمندترین دارایی دنیای امروز را برای یافتن راههای عبور از این دیوارهای بی دلیل هدر دهند.

کلام آخر اینکه در پنهان گشتن در پس دیوارها گشایشی نیست. اگر خود را از درخشش آفتاب و مراوده آزاد با مردمان جهان دور نگاه داریم جز زردی و بیماری بر چهره مان نمی نشیند. ترس از ناشناخته ها و دنیای آزاد، انسان را فلج می کند و چون کودکی وهم زده و علیل گرفتار می کند. می بایست بر این ترس فائق آمد؛ درست به همان گونه که خانه های ما بر این ترس تاریخی چیره شدند. این دیوارهای پیاپی، تنها راه نفس را بر ساکنان اندرونی سرزمین می بندد و گرد جهل و بی خبری و مرگ و نسیان را بر جای جای آن می پراکند. چاره ای جز در آغوش کشیدن زندگی با همه جوانب آن نیست؛ فیلترینگ کناره گرفتن از زندگی است که جز به انزوا و نیستی نمی انجامد. اگرچه هیج دیواری برای همیشه نمی ماند و الزامات جهانی شدن باردیگر مرزها را در می نوردد و راه را برای ورود همگان به شبکه های نوین مجازی می گشاید. اما مقابله با ترس از روی اختیار کجا و به جبر گرفتار آمدن کجا.

شبکه‌های مجازیخانهدرونگراییفیلترینگ
۷
۰
حسنا اسماعیل بیگی
حسنا اسماعیل بیگی
معمار و جامعه شناس در دنیایی میان این دو🍃...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید