فاجعه ای که داره در زمینه امتحانات ماژور مملکت از جمله یکی از سخت ترین هاشون دستیاری پزشکی رخ میده واقعا داره ابعاد تازه ای پیدا میکنه... از پیدا شدن یهویی سر و کله رئیس سنجش در تلویزیون بعد از 51 دوره برای اولین بار در 52 امین دوره؛ اعدادی که اعلام میکنه به وضوح نشون میده که چه قدر آزمون امسال غیراستاندارد و احمقانه بوده در همه ابعاد... اولا که چند روز قبل از برگزاری آزمون، رئیس سنجش عوض شد؛ بعد از اون مشخص شد هیچ کدوم از اساتید و دست اندرکاران طراحی سوالات ، قرنطینه نشده بودند؛ بعدش مشخص شد که در چندین حوزه در کلان شهر هایی مثل تهران حتی از کوچیک ترین و ابتدایی ترین اقدامات امنیتی که گشتن وسایل و بررسی فیزیکی آدم ها بوده تا عدم تجمع دوستان حین آزمون توی سرویس بهداشتی، برگزار نشده... سوالات هم یه جوری بود که انگار 4 ساعت قبل امتحان گفتن خب بریم یه چیزی بدیم اینا امتحانشون رو بدن... یعنی نحوه و کیفیت برگزاری آزمونی که سرونوشت حداقل بگیم 5000 آدم از 14000 آدم رو که درش شرکت کردن، برای سال های آتی عمرشون مشخص میکنه... وقتی به این شکلی آزمون رو برگزار میکنن و بیشترین ضرر رو افراد با سهیمه آزاد بدون هیچ نوع پارتی و خرید و فروش میکنند... و تو مدام با خودت فکر میکنی که من چه جوری باید با این حجم از یاس و استرس کنار بیام... اصلا دیگه چه جوری میشه به آینده امید داشت.... سال دیگه قطعا اوضاع بدتر خواهد شد چون این رسمشه که وقتی فساد و ظلمی اتفاق میفته ، در مقابلش سکوت میشه وقاحت و طمع ظالم بیشتر و ترسش کم تر میشه... به هر روی این چند وقت شخص خود من که همین جوریش براساس توانمندی خودم عالی نداده بودم، با شنیدن خبر اینکه برای اولین بار در تاریخ آزمون تعداد نمرات بالای 500، 413 تا هست و یحتمل رتبه من دو برابر تخمین قبلیم میشه، آب یخ روم ریختند...
این دوران من هر روزش برام عذابه... یعنی به جای اینکه حداقل بگم خیلی خب تموم شد آزمون میشه شل کرد مدام از بعد آزمون استرس کشیدم، اشک ریختم، تلاش کردم دست و پا بزنم پلن جدید بریزم و باز هر لحظه یه اتفاق جدید می افته... یعنی تمام توانم گرفته شده... واقعا فشاری که به روانم اومده این مدت خیلی بیشتر از حد توان انسانی بوده؛ خیلی وقته نه تونستم تفریح کنم نه خوشحال باشم و بعدش همش این فکرو دارم که آینده ام نابود شد و به چیزی که حق رسیدن بهش رو داشتم نخواهم رسید... اینکه افراد میان جای منو میگیرن که بخشی شون یا سهیمه و متقلب هستند یا هم که از سر اجبار اومدن ، در نتیجه از اون شرایط لذت نخواهند برد، و من هم در بهترین حالت یکسال دیرتر میرم تخصص، باید استرس های طرح عمومی رو هم تحمل کنم، کلی بدبختی بکشم و تازه وقتی که این همه سال داره هر سال دریغ از پارسال میشه... یعنی ابدا تضمینی نیست که سال دیگه حتی شرایط بدتر از این نشه...
و واقعا میگم استرسی که این چند روز کشیدم و دارم میکشم، بال بال زدن و تلاشی که داشتم میکردم و میکنم که بتونم یه تصمیم درست بگیرم، و بعد آینده نه چندان روشنی که برای هرکدومشون میبینم، اینکه باید از خانواده ام ناخواسته دور بشم، کلی هزینه رو به خانواده تحمیل بکنم و اینکه سعی کنم اروم باشم همزمان... خب چرا؟ قطعا من نمره خودم رو گردن میگیرم و میگم در شرایطی که همه امتحان سالمی بدن خب حق من این هست و هرکسی که تقلب نکرده، به هرحال مجموع تلاش خودش و شانس اینکه چه قدر امتحان حضور ذهن داری، میشه نتیجه اش فلان نمره... ولی وقتی میبینی هزار تا فاکتور داره کلی جلوتر از تو میدوه... که همه تلاش اینه که تو در شرایط عادی با کلی تلاش عقب مونده به نظر میای... یعنی من بالای 85 درصد زدم سوالات آزمون رو و هیچ رشته تاپی نمیارم چون دوستان متقلبی بودن و سهیمه ای که همه جا رو پرکردن...:)
حالا نهایتا سر و صداهای زیادی شده و فعال های صنفی و دانشجویی و اکثریت بچه ها که از تقلب یا عدم مطالبه گری حقوقشون رنج نمیبرند، اعتراض های گسترده کردند، و نهایتا از دیشب اخباری نسبتا موثق میرسه مبنی بر اینکه نهاد های نظارتی و امنیتی ورود کردن و خلاصه که گند تقلب این قدر بالا زده که ممکنه به ابطال آزمون کشیده بشه...
اما ماجرا این جا هزاران نکته است؛ از اینکه بله خب همه ما مچل یه سیستم فشل شدیم که عرضه برگزاری این آزمون ها رو نداره و در همچین سطوحی خودشون دارند اصلا تقلب میکنند و بهش دامن میزنند، از بی صاحب بودن این سازمان و سیستم که میگن ابطاله باز تکذیب میکنن باز میگن هنوز معلوم نیست باز میگن در دست اقدامه در حالیکه یحتمل خودشون از شاید همون پنج شنبه صبح میدونستند که چه اتفاقی افتاده؛ و تلاششون برای قطره چکانی رسوندن اخبار و کنترلشون اونم در جهانی که دنیای آزاده و ....
اما ماجرا های بسیاری توی این بحران ها مشخص میشه؛
لجن زاری که شاهدش هستیم، زمینه رو برای لاشخوری افرادی در همه زمینه ها مشخص کرده و خب همون طور که انتظار میره بخشی از این افراد so-called موسسه هایی هستند که دارند از استرس و سردرگمی و استیصال ماها مثل زانو تغذیه میکنن... پول های کلانی دریافت میکنند برای مشاوره هایی که یا اصلا هیچ فایده ای نخواهند داشت یا تعمدا طراحی شده و حاصل اوضاع به هم ریخته هستند؛ کسایی که وقت خطر کبکِ سر در برفن و در شرایط مطلوبشون عقاب تیز پروازی میشن که همه چیز رو نوستراداموس وار از 1000 سال پیش پیش بینی کرده بودند؛ بماند که عزیزان اغلب یا شیاد و کلاه بردارند و کاملا بی اطلاع و یا هم که با زد و بندهای درجه بالا توانستند لابی گری کنند و سوال بخرند و ...
بخش دومی از این فاجعه، نحوه استدلال و واکنش همین جامعه ای که تحت این ظلم قرار گرفته اند به ماجرا بود... این ماجرا بسیار بسیار ریشه دار تر از یکی دو سال اخیر هست قطعا و نتیجه سکوت افراد در برابر ظلم مگر به شرط تحت تاثیر قرار گرفتن مستقیم خودشون هست... جامعه ای که به جای تلاش برای تغییر محیط و بهبود کیفیت زندگی " برای همه" صرفا راضی به رسیدن به " حقش" و آسیب ندیدن خودش هست و خب این مفهوم جامعه شناختی و روانی عمیقی هست که من نه سواد توضیح و بسطش رو دارم و نه قصد دارم خیلی ربطش بدم لزوما به انحطاط اخلاقی و این جور چیزها...
و در کنارش توهین ها و بی شخصیتی و سطح پایین یه سری از افرادی از جامعه که میبینی متاسفانه همچین خیلی هم تعدادشون کم نیست( حداقل در فضای مجازی) که دارای یکی از بالاترین مدارک و مدارج علمی هستند .
اینکه همکار خودت رو بی شرف صدا بزنی چون هم رشته ات نیست، این که رشته های مختلف رو با هم مقایسه کنی و بگی اگر فردی رشته ای میخونه که در حال حاضر با رتبه های پایین تر هم قبول میکنه، یعنی اون فرد کودنه و اون رشته بی ارزش... اینکه الان چون ent با رتبه بهتری قبول میشن یعنی ارزش رشته از جراحی عمومی بیشتره... ارزشمند کردن آدم ها و تعریفشون صرفا با رتبه و نمره هاشون و اینکه ارزش انسانی شون فقط به اینه که چه جوری در امتحان عمل کردن... برچسب های بی ربط و پرت و پلا زدن و هوچی گری و تهمت زدن به هرکسی که با این افراد مخالفه و بی بهره بودنشون از پایین ترین سطوح عقلانی و استدلالی... من میپذیرم که قطعا کسانی که در ین گروه ها حرف میزنند و ری اکشن میدن نماینده کل جامعه مد نظر نیستند ولی واقعا گاهی آدم از شدت و عمق حماقت و بلاهت و بی قید و بندی و بی اخلاقی این دوستان حتی اگر تعداشون محدود هم باشه شگفت زده میشه...
من هنوز واقعا نمیدونم سرنوشت شخص خودم و این آزمون چه خواهد شد؛ اما این رو میدونم که وقتی پیشگیری از فساد رخ نمیده روز به روز گسترده تر میشه و الان تبدیل به کیس متاستاتیک شده که دیگه قابل جمع کردن نیست و هرورش رو اصلاح کنند، به عده ای ظلم خواهد شد...
هنوز که نه ابطال قطعی است و نه نتایج اون آزمون دوم مشخص و اینکه اصلا آیا میشه در این سیستمی که درست کردند جلو متقلب حداقل در ازمون دوم گرفته شه؟ و خب تکلیف کسایی که اون همه درس خوندن و با بدبختی مرخصی گرفتن، و الان یا سربازی هستند یا بخش دارند یا بچه کوچیک و خانواده دارند و نهایتا باز باید همه چیز رو بهم بریزند وگاهی حتی دیگه نمیتونند چون هیچ برنامه ریزی ای برای این شرایط نمیتونسته وجود داشته باشه چی میشه... علی الخصوص کسایی که خودشون عملکرد مطلوبی رو به صورت سالم داشتند و خب حق دارند که بالاخره نگران باشند؛ این بازی دو سر باخته... برای تک تک ماهایی که داریم سعی میکنیم اون ته مونده های شرافت و وجدان کاری و تلاشگری و سالم زندگی کردن توی وجودمون نمیره...هزینه روانی و مالی و جانی که به خود ما و خانواده ها و اطرافیانمون وارد شده هرگز جبران نمیشه و این درد رو خلاصه از هر ور بخونی درده:)))