rohaa
rohaa
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

تو کجایی الان؟!

من خیلی پشیمونم. پشیمونم از خیلی چیزا!
از اینکه زیستنم رو اینطوری گذروندم.
خیلی پشیمونم...
که اونجاهایی که می‌تونستم و دست خودم بود، زندگی نکردم.
هنوزم همینم...
من انگار که تو کل زندگیم پشیمون بودم...
همیشه اشتباه کردم، اشتباه رفتم، اشتباه رفتار کردم، اشتباه فکر کردم....
حجمش واسه من خیلی زیاده.
هنوزم همینه.
گاهی، خیلی بیشتر از گاهی، احساس می‌کنم زندگی کردن رو نمی‌تونم. هیچ چیزی ندارم،
که وصلم کنه به زندگی و اون حس اشتیاق زنده بودن...
خراب کردم، نه؟!
نمی‌خواستم ولی، اینجوری شه...
لطفا منو ببخش، گذشته رو فراموش کن
چون خیلی تلخه برام. لطفا کمکم کن. چون خیلی تنهام.
خیلی حس بدیه. حس گند زدن، و خراب کردن... حس تنها بودن، توی زندگی...
ناراحتم، از همه چیز...
از اینکه وجودم به این شکل گذشت..
از دردهایی که کشیدم، و دارم می‌کشم هم، خستم...
حس بدیه‌... من خواستم برگردم، پیشت.. ولی، هر بار، نمی‌دونم، نشد... فقط نشد و منم بعدش ولت کردم، رهاش کردم.
اون دوران، واسم خیلی خوب بود، چون تو رو داشتم. نمی‌گم ناراحت و غمگین نبودم، منزوی نبودم، اما، همیشه تو رو با خودم داشتم..
حالا حضورت کمرنگ‌تر شده، گاهی وقتا فکر می‌کنم اصلا نیستی، پیشم... .
نمی‌دونم تو رو باید دوباره چجوری پیدا کنم...
خیلی دلم می‌خواد، هنوزم داشته باشمت ولی، من خیلی بی‌جنبه‌ام، تا یه جایی میام و بعد، می‌زنم زیر همه چیز...
کاش هنوزم بودی... به بودنت نیاز دارم؛ خیلی‌وقته..!

اشتباهزندگی
ولی به بخت من امشب سحر نمی‌آید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید