rohaa
rohaa
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

کارپه دیم!

ما در رویای فرا رسیدن فرداییم و فردا نمی آید؛

ما در رویای شکوه و افتخاری غوطه‌وریم که خود نمی خواهیمش.

خواب روزی نو را می بینیم غافل از اینکه همین امروز است آن.

ما رویگردان از رزمیم، آن دم که باید در آن قدم بگذاریم.

و ما همچنان در خوابیم.

ما ندا را می شنویم اما به آن وقعی نمی نهیم.

امید بر آینده بسته ایم؛ آینده هم تنها نقشی است بر آب.

در آرزوی خردی هستیم که همواره از آن سر باز می زنیم.

ظهور منجی را به نیایش ایستاده ایم، اما نجات خود در دستان ماست.

 و ما همچنان در خوابیم.

و ما همچنان در خوابیم.

و همچنان درنیایشیم.

و همچنان هراسانیم.

و ما همچنان در خوابیم.        

شعر از کتاب‌ انجمن شاعران مرده

ولی به بخت من امشب سحر نمی‌آید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید