زهرا حسینی نوده
زهرا حسینی نوده
خواندن ۱ دقیقه·۸ ماه پیش

ماتریکس نیمه‌شبان‌گاهی

روزهایی که ورزش می‌کنم، شب‌ها به خواب رفتن مشکل‌تر می‌شود. خستگی زیاد، التهاب عضلات یا هر چیزی که هنوز دلیلش را پیدا نکرده‌ام. آن‌وقت می‌افتم در دور تسلسل: بی‌خوابی... چک کردن گوشی... بی‌خواب‌تر شدن... تلاش برای خواندن کتاب... غلبه خستگی و عدم تمرکز... تلاش برای خوابیدن... ادامه بی‌خوابی ...

اگر شانس بیاورم جایی ازین دور مسخره از شدت خستگی از هوش می‌روم. اگر نه باید منتظر غول مرحله بعد باشم: گرسنگی و ضعف نیمه‌شبانگاهی!

آنوقت باید بروم سراغ یخچال، کابینت یا هر جایی که چیزی برای ساکت کردن معده و رفع سردرد ناشی از افت قند پیدا می‌شود.

حالا چرا دارم این‌ها را می‌نویسم؟

چون همین حالا که از بد حادثه هنوز در ماتریکس نیمه‌شبم گرفتارم و مقدار متنابهی کربوهیدرات کشمشی را هم فرو بلعیده‌ام، خواستم مرحله جدیدی به این بازی کسل‌کننده اضافه کنم: نوشتن!

کسی چه می‌داند؟! شاید همین یک کار به اندازه همان قرص‌های قرمز و آبیِ، سرنوشت مرا در دنیای خواب‌زده این ماتریکس عوض کرد.


یک کوچ خودمراقبتی مسافر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید