جمله داریوش اقبالی به خوبی نشاندهنده این حقیقت است که آزادی و استقلال یک سرزمین، نمیتواند از طریق قدرت نظامی و تسلیحات خارجی به دست آید. در تاریخ، نمونههای متعددی وجود دارد که نشان میدهد کشورهای مختلف در اثر حملات نظامی و اشغالگری، نه تنها آزادی خود را از دست دادهاند، بلکه وضعیت اجتماعی و اقتصادیشان نیز به شدت آسیب دیده است.
مثالهای تاریخی:
افغانستان: این کشور در دهههای اخیر با حملات مختلف از سوی شوروی و سپس ایالات متحده مواجه شده است. پس از اشغال شوروی در سال 1979 و جنگهای داخلی که پس از آن به وقوع پیوست، افغانستان به یک کشور ویران تبدیل شد. هرچند که در نهایت نیروهای خارجی از افغانستان خارج شدند، اما کشور هنوز با مشکلات امنیتی، اقتصادی و اجتماعی زیادی دست و پنجه نرم میکند. ظهور طالبان و بحرانهای انسانی ناشی از جنگ، نشاندهنده این است که آزادی واقعی به دست نیامده و وضعیت اجتماعی به شدت آسیب دیده است.
عراق: حمله ایالات متحده به عراق در سال 2003 به بهانه وجود سلاحهای کشتار جمعی، منجر به سقوط رژیم صدام حسین شد. اما این کشور پس از اشغال دچار جنگهای داخلی، ناامنی و بحرانهای اقتصادی شد که به شدت وضعیت اجتماعی مردم را تحت تأثیر قرار داد. با وجود وعدههای اولیه برای ایجاد دموکراسی و امنیت، عراق همچنان با مشکلاتی چون فساد، تروریسم و نارضایتی اجتماعی مواجه است.
لیبی: در سال 2011، ناتو به بهانه حمایت از معترضان، به لیبی حمله کرد و رژیم معمر قذافی را سرنگون کرد. اما پس از این حمله، لیبی به یک کشور دچار هرج و مرج تبدیل شد که با گروههای مسلح و جنگهای داخلی دست و پنجه نرم میکند. عدم وجود یک دولت مرکزی قوی و بحرانهای انسانی ناشی از جنگ، نشاندهنده عواقب منفی این نوع مداخلهها است.
سوریه: جنگ داخلی سوریه که از سال 2011 آغاز شد، به دلیل دخالتهای خارجی و حمایت از گروههای مختلف، به یک بحران انسانی و اجتماعی عمیق تبدیل شده است. میلیونها نفر آواره و کشته شدهاند و زیرساختهای کشور به شدت آسیب دیده است. این جنگ نه تنها به تخریب کشور منجر شد، بلکه به افزایش نفرت و تنشهای مذهبی و قومی نیز دامن زده است.
یوگسلاوی: در دهه 1990، جنگهای داخلی در یوگسلاوی سابق به دلیل تجزیه این کشور به چندین جمهوری، منجر به کشتارهای دستهجمعی و پاکسازیهای قومی شد. مداخلات نظامی کشورهای غربی در این جنگها، به جای ایجاد صلح و ثبات، گاهی به تشدید تنشها منجر شد و وضعیت اجتماعی و اقتصادی منطقه را به شدت تحت تأثیر قرار داد.
آفریقای مرکزی: در کشورهای آفریقای مرکزی مانند جمهوری آفریقای مرکزی، مداخلات خارجی و جنگهای داخلی به بحرانهای انسانی و اجتماعی شدید منجر شده است. این کشورها با چالشهای بزرگی چون فقر، ناامنی و عدم دسترسی به خدمات پایه مواجه هستند. مداخلات نظامی تنها به افزایش تنشها و بیثباتی کمک کرده و نتوانستهاند به بهبود وضعیت اجتماعی کمک کنند.
کنگو: جمهوری دموکراتیک کنگو نیز نمونهای از کشوری است که تحت تأثیر مداخلات خارجی و جنگهای داخلی قرار گرفته است. این کشور با منابع غنی خود، به دلیل جنگهای داخلی و مداخلات خارجی، نه تنها آزادی را از دست داده بلکه با فقر شدید، بیماری و عدم توسعه روبرو است.
این مثالها نشان میدهند که حملات نظامی و اشغالگری نه تنها آزادی را به ارمغان نمیآورند، بلکه میتوانند منجر به نابودی ساختارهای اجتماعی و اقتصادی یک کشور شوند و زندگی مردم را به شدت تحت تأثیر قرار دهند. در نهایت، این واقعیت را تأیید میکند که آزادی و عزت یک سرزمین نمیتواند از طریق قدرت نظامی و تسلیحات خارجی به دست آید، بلکه نیازمند تلاشهای داخلی، وحدت و همبستگی ملی است.