ای مهربانم !
مرا چه شده است ...
مرا چه شده است، از نگاهت دور مانده ام، چه کرده ام، دوری دوری، ولی تو مهربان تر از آن هستی که مهربانیت را از من دریغ کنی و نخواهی کرد، وای برچشمانم وای بر آنها که سیاهی را بر نور وسفیدی ترجیح دادند .
مرا ببخش ای مهربانم، در این هیاهوی دنیا به همه چیز فکر میکنم به غیر تو، و چه بد است فکرهای که تو درآن حضور نداشته باشی ...می خواهم دل سیر با تو حرف بزنم ، نا گفتنی های که در دل دارم، تو مهربان تر از آنی که برمن سخت بگیری، تویی که هر لحظه در کنار منی ولی من چه دور می شوم از تو و چه بد میکنم با خود.
من رشته محبت با تو بریدم، هزاران بار بریدم تا گره خورد به تو نزدیک تر شوم، اما می ترسم گره هایم آنقدر زیاد شود که رشته طنابی دیگر در کار نباشد، مهربانم مگذار چنین شود، در این حالت مرگ روح من حتمیست، ای قادر مطلقم. ای ستار العیوبم ! نگذار بی تو بمانم.