Shayan Morshedi
Shayan Morshedi
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

درباره جادو

عناصر جادو، قوانین جادو و انواع جادو]

( قانون اول )

توانایی نویسنده مبنی بر حل تناقضات موجود در جادو، کاملا وابسته به درک خواننده از جادوست!

در گذشته نه چندان دور، ژانر فانتزی همواره مورد تخریب و نقد افراد نامدار در عرصه ادبیات قرار می‌گرفت و مهم‌ترین دلیل آن، استفاده از جادو در داستان‌ها بود. همانطور که جان کامپبل ( یکی از مهم‌ترین شخصیت‌ها در تاریخ ادبیات علمی-تخیلی و ویراستار نویسندگان نامداری چون آیزاک آسیموف ) میگوید:" ژانر علمی-تخیلی مبتنی بر قوانینی است که در امتداد توسعه‌ی آن، تبدیل به منطقی قابل فهم شده است. ( در حیطه‌ی همان جهان )

اما فانتزی قوانین خود را از سر راه و از نا کجا میسازد. هر جایی که نویسنده نیاز به یک قانون جدید دارد، آن را به دنیای خود ( با استفاده از جادو ) اضافه می‌کند."

نویسندگان فانتزی باید از این موضوع آگاه باشند که پیش از خلق جادو و اضافه کردن قوانین جدید، دنیای خود و جنس جادو را به طور کامل بشناسد.

( جادوی ملایم )

این نوع جادو مختص کسانی است که میخواهند خواننده را وارد مرموز اعجاب انگیز کنند. جایی که جادو معنا و مفهوم مشخصی ندارد و منجر به وقایعی شگفت انگیز و باور‌نکردنی می‌شود. یعنی خواننده و شخصیت‌های اصلی نمیدانند که جادو چیست و کار کرد آن به چه شکل می‌باشد.

نکته‌ای که در استفاده از این جادو حائز اهمیت است این است که، این نوع جادو را نباید در حل مشکلات دخیل کرد. جادو باید مشکلات و کشمکش‌های موجود در داستان را پدید بیاورد، اما اینکه مشکلات مزبور را نیز با جادو حل کنید، از

جذابیت داستان کم می‌کند.

( جادوی سنگین )

جادوی سنگین دقیقا مقابل جادوی ملایم قرار می‌گیرد. هر چقدر که جذابیت جادوی ملایم به مرمز بودن و در لفافه بودنش است، جادوی سنگین با تعیین قوانین و و مشخص کردن نحوه استفاده از آن داستان را جلو می‌برد‌ این نوع جادو در واقع نوعی علم من درآوردی محسوب می‌شود که با در نظر گرفتن روش‌هایی منطقی می‌توان از آن استفاده کرد. برای نمونه، می‌توان به کیمیاگری در مانگا و انیمه‌ی فول متال آلکسمیت اشاره کرد.

( جادوی میانه )

بیشتر نویسندگان از جادوی میانه استفاده می‌کنند و عناصری از هر دو جنس سنگین و ملایم قرض می‌گیرند. علیرغم اینکه جنگ ستارگان مجموعه‌ای علمی-تخیلی است اما نیرو را می‌توان یک جادوی میانه محسوب کرد. در طول سه‌گانه‌ی اصلی، ما چگونگی کار کرد و حد و مرز فورس آشنا می‌شویم اما بر خلاف کیمیاگری با قدرت‌های اسپایدرمن ( مرد عنکبوتی ) که از اپتدا منبع‌شان مشخص است، فورس نیروی ناشناخته در سراسر کهکشان است و حتی خوره‌های جنگ ستارگان هم هنوز نمی‌دانند که فورس چیست و چرا بعضی از کاراکتر‌ها حساسیت بیشتری نسبت به فورس دارند. از خود بپرسید کدام یک از سه نوع جادو بیشتر با دنیای خیالی‌تان سازگار است. پیش از آنکه داستان‌تان را پیش ببرید، کاملا جنس جادوی خود را بررسی کنید.

( قانون دوم )

( محدودیت > قدرت )

سوپرمن را در نظر بگیرید. آن هم به عنوان قدرتمندترین شخصیت جهان خیال. احتمالا اولین چیزی بکه به ذهن‌تان می‌رسد، سیاهه‌ای از قدرت‌های سوپرمن است، مانند: پرواز کردن، چشمان لیزری، قدرت‌های فیزیکی بالا و خارق‌العاده و دید اکس-ری.

اما صد‌ها شخصیت و قهرمان دیگر هستند که قدرت‌های مشابه و حتی بیشتر دارند. پس چه چیزی سوپرمن را از دیگران متمایز می‌کند؟

جذابیت سوپرمن نه در قدرت‌هایش بلکه در محدویت‌هایش تهفته است. مردم کمیک‌های مرد فولادین را با هدف خواندن قدرت‌های ملال‌آور سوپرمن نمی‌خرند. اینکه چطور کال-ال با اخلاقیات و جهان بینی‌اش دست و پنجه نرم می‌کنند یا چرا با و جود این همه قدرت نقش یک خبرنگاری دست و پا چلفتی به نام کلارک کنت را بازی می‌کند؛ این‌ها چیز‌هایی هستند که او را منحصر به فرد می‌کنند.

قرار دادن محدودیت برای جادو یا استفاده از جادو می‌تواند یکی از کلیدی‌ترین عناصر خلق یک روایت بی‌نظیر باشد.

( تقلا )

محدودیت در جادو باعث می‌شود که تقلا، بخش جدایی‌ ناپذیر از شخصیت باشد. انگ، ناجی موعودی بود که قرار بود توازن را به دنیا بازگرداند، اما مشکلی که بر سر راهش قرار داشت، این بود که باید طرز استفاده از چهار عنصر موجود در طبیعت را فرا می‌گرفت. محدودیتش این بود که نه تنها نوجوان است، بلکه روی هیچ یک از عناصر هم تسلط ندارد‌

نویسنده موفق شد، درسه فصل تقلای انگ برای کسب تسلط بر قدرت بیشتر را به نحوی به تصویر بکشد، که خواننده دل زده نشود. پس جادو را به شکلی طراحی کنید که شخصیت‌هایتان برای ادامه راه مجبور به تلاش و تقلا باشند.

مخاطب از دیدن تقلای شخصیت و سپس برقراری هم حسی، لذت بیشتری می‌برد تا از تماشای یک موجود بی‌نقص.

( تنش )

یک نویسنده ممتاز، با استفاده از جادو، کشمکش و تنش خلق می‌کند. تماشای سوپرمن درحال کتک زدن دشمن‌های عادی‌اش چندان جذاب نیست. اما اینکه کریپ تونایت استفاده کند یا یکی از عزیزانش را مورد هدف قرار دهد، باعث تولید هیجان می‌شود.

محدودیت شما قادر به ساخت موقعیت‌های هیجان‌انگیز و نفس‌گیر می‌کند.

( عمق )

تصور کنید شخصیت شما قادر است پرواز کند. حالا به جادوی پرواز یک محدودیت اضافه کنید؛ مثلا او تنها زمانی می‌تواند پرواز کند که جانش در خطر است یا ماه کامل است. یا زمانی قادر به پرواز است که در موقعیت خطرناکی قرار گرفته است. ناگهان وجه‌ی روحی روانشناختی شخصیت راه خود را به پلات باز می‌کند. اینکه چطور باید اعصاب و روان خود را کنترل کند یا در موقعیت ناراحت‌کننده خوشحال بماند!

حالا شما باید یک بُعد هجوم‌آمیز به داستان اضافه کنید. به عبارتی ایجاد محدودیت و رخداد‌ها در حدودی منحصر به فرد باز تعریف بشنود حتی وقتی نفس‌شان به شدت تکراری باشد !

توجه داشته باشید، پیش از اضافه کردن محدودیت‌ها، تعامل آن را با دنیای خیالی‌تان بسنجید. محدودیت‌ها باید با منطق‌روایی داستان همخوانی داشته باشند و در خدمت پلات گرفته شوند.

( قانون سوم )

بیش از اضافه کردن ایده‌های جدید، هر آنچه دارید را بسط بدهید!

یکی از معضلات فراگیر بین نویسندگان فانتزی و علمی-تخیلی، درگیری بیش از حد در ساخت جهان و اضافه کردن ویژگی‌های جدید است. بسیاری این موضوع را بیماری بیماری جهان سازی می‌نامند. اگر فقط به دنبال ساخت جهان‌های جدید و تخیلی هستید و نوشتن و داستان‌سرایی در اولویت قرار ندارد، نگران این موضوع نباشید؛ این به شما می‌گوید که باید این شغل را کنار بگذارید، این شغل برای شما نیست. به‌ خاطر اینکه در دنیای نویسندگی اولین اولویت شما باید نوشتن و داستان‌سرایی باشد. اما اگر می خواهید از راه نوشتن کسب درآند کنید، باید حسابی حواستان باشد که به این بیماری دچار نشوید.

اولویت‌هایتان را در نظر بگیرید!

ساخت جهان‌های گسترده و بزرگ مشکلی ندارد، اما اولویت برای شما همواره باید چگونگی تعریف داستان و نوشتن آن باشید. همه‌ی چیزهایی که در کنار این داستان قرار می‌گیرند، تنها ابزارهایی هستند که به شما در بهتر تعریف کردن داستان کمک می‌کند.

بزرگتر به معنای بهتر بودن نیست!

همواره به خاطر داشته باشید که بزرگتر به معنای بهتر بودن نیست! جادویی که چند حیطه‌ی مشخص و محدود دارد و نویسنده با عمق به آن می‌پردازد، به مراتب ارزشش از جادویی که هزاران کارکرد ریز و درشت دارد، بیشتر و بهتر است. چقزی که یک جهان حماسی فانتزی به یاد ماندنی می‌کند، قدرت‌های بی‌شمار موجود در آن نیست. اصلا قدرت‌ها به خودی خود اهمیتی ندارند؛ در عوض چگونگی تقابل و تعامل آن‌ها با فرهنگ، جامعه، اقتصاد و مهم‌تر از همه داستان است که باعث می‌شود، خواننده در کتاب شما غرق شود و آن را همیشه به یاد داشته باشد.

( خط فکری‌تان را از " می‌خواهم جادو‌های خفن جدید به داستان اضافه کنم " به " تم‌های مکرر در جادو چیست و چطور می‌توانم با همبستگی و ترکیب‌شان پلات را جذاب‌تر کنم " تغییر دهید.

بزرگ و حماسی فکر کردن هیچ ایرادی ندارد اما باید به همان اندازه عمیق فکر کنید‌!

نوشته " شایان مرشدی "

برنامه‌نویس بلاک‌چین، تریدر و هولدرهای بازار رمزارزها، سرمایه‌گذار NFT و متاورس، نویسنده، معمار، بنیان‌گذار هلدینگ BlockChain DT
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید